جانباز شیمیایی
-
داستان کوتاه
سلمان(قسمت سوم)
سلمان(قسمت سوم) قسمت سوم: . . . مادر و سارا با بالاگرفتن صدای سلمان و سرفه های بابا وارد اتاق…
بیشتر بخوانید » -
داستان کوتاه
سلمان(قسمت دوم)
سلمان(قسمت دوم) قسمت دوم: … سلمان کمی عصبانیت چاشنی بغضش می کند و می گوید : – حتماً باید کسی…
بیشتر بخوانید » -
داستان کوتاه
سلمان(قسمت اول)
بالانویس: «سلمان» یک داستان است. اما معمولاً قصه ها را حقایقی که دور و بر آدم ها رقم می خورد…
بیشتر بخوانید » -
خاطره شهدا
گردان یک نفره
بالانویس ۱: حرف از «حاج قاسم خورشید زاده» که می شود، همیشه یاد من پرواز می کند به آن روزهایی…
بیشتر بخوانید » -
دلنوشتهها
اینجا «مشعلی» سوسو می زند
بالانویس: دوماه پیش بود که با تعدادی از دوستان رفتیم خانه شان. اولین تصویری که توی چشم می خورد، تعدادی…
بیشتر بخوانید » -
با مسئولین
یک اتفاق تلخ
بالانویس: این روزها اصلاً دست و دلم به نوشتن نمیرود.از راکد بودن الف دزفول معلوم است. فضای محیط اطراف ،…
بیشتر بخوانید » -
نقد نوشتهها
جناب رئیس جمهور! فقط فوتبال حماسه است؟
جناب رئیس جمهور! فقط فوتبال حماسه است؟ جناب رئیس جمهور خبر را خواندم: «اعضای تیم ملی فوتبال کشورمان چهارشنبه…
بیشتر بخوانید » -
تاریخنگاری
حاج روح الله
با اینکه در مورد شهید روح الله سوزنگر ، بعد از اون همه این در و اون در زدن یه مطلب…
بیشتر بخوانید » -
معرفی اسوهها
یک یادگاری . . . چند اعجاز
با اینکه فوق لیسانس داشت و استاد دانشگاه بود، اما حتی بچه دبستانی های مسجد را هم تحویل می…
بیشتر بخوانید »