تاریخ‌نگاری

روایت نشده هایی از نقش بی نظیر سپاه دزفول پیش از عملیات فتح المبین (قسمت سوم)

به روایت سردار حاج عبدالمحمد کوچک

بالانویس:

سه ماه قبل از آغاز جنگ تحمیلی تعدادی از نیروهای سپاه پاسداران دزفول داوطلبانه در قالب گروههای رزمی برای مبارزه با ضد انقلاب به شهرهای تبریز، ارومیه ماکو و سپس به مهاباد اعزام شدند با آغاز جنگ تحمیلی این نیروها فراخوانده شدند و با کمک سایر نیروها عملیات‌های محدود و ایذایی را علیه دشمن اجرا کردند.

بخش عملیات سپاه دزفول با تشکیل ۹ جبهه پدافندی در غرب رودخانه کرخه از جمله جبهه دالپری، دشت عباس، بلتا، تپه چشمه، کرخه، صالح مشطط، مالحه، عنکوش، رقابیه و تنگه سعده حدود یک سال و نیم مقابل دشمن ایستاد و شهدای عزیزی تقدیم میهن کرد.

در آستانه عملیات غرورآفرین فتح‌المبین خبرنگار تسنیم در گفت‌وگو با  سردار عبدالمحمد کوچک جانشین طرح عملیات تیپ هفت ولی‌عصر(عج) یادگار هشت سال دفاع مقدس و نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس به نقش مهم بی‌بدلیل و تاثیرگذار واحد عملیات اطلاعات شناسایی سپاه دزفول تا پیش از آغاز عملیات فتح‌المبین پرداخته است که در ادامه از نظر شما مخاطبان می‌گذرد.

روایت نشده هایی از نقش بی نظیر سپاه دزفول پیش از عملیات فتح المبین

(قسمت سوم)

سردار کوچک در ادامه به جبهه رقابیه از دیگر جبهه‌های شناسایی رزمندگان دزفول اشاره کرد و گفت: آبان سال ۱۳۵۹ با اخبار و اطلاعاتی که به سپاه دزفول رسید، نیروهای سپاه متوجه رخنه بزرگ در منطقه عمومی بین جبهه شوش و تنگه سعده شدند که خالی از نیروهای خودی بود. اخبار این بود که عراقی‌ها قصد دارند از این منطقه خود را به کرخه برسانند و با زدن پل و عبور از آن، خود را به روستای عبدالخان برسانند و سپس جاده آسفالته اهواز_ شوش را قطع کنند.

در این رابطه برادر عبدالحسین مقدم فرمانده سپاه دزفول به همراه دو نفر از نیروهای اطلاعاتی برای ارزیایی و صحت و سقم این اخبار از طریق دبه شجاع وارد منطقه شدند و با شیخ شجاع همه منطقه را ارزیابی کردند.

در نهایت نقطه دقیق احداث پل روی رودخانه کرخه را هم مشخص کردند و  تصمیم بر آن شد عناصری از سپاه دزفول با هدف کار اطلاعاتی و شناسایی و انجام عملیات‌های چریکی وارد این منطقه شوند.

با تصمیم غلامعلی رشید(سردار غلامعلی رشید فرمانده قرارگاه مرکزی حضرت خاتم‌الانبیاء (ص) و با حضور برادر رئوفی‌نژاد ( معاون فرماندهی قرارگاه رزمی عملیاتی خاتم‌الانبیاء سردار عبدالمحمد رئوفی‌‍‌نژاد)  یک گروه ۲۰ نفره از برادران رزمنده به فرماندهی برادر محمد بازآورده در منطقه عمومی ذلیجان مستقر شدند و برای مین‌گذاری و کمین بین فکه و چزابه اقدام کردند.

در ادامه اقدامات خودی برای حفاظت از منطقه، گروه دیگری مامور شد که در منطقه رقابیه برای شناسایی و عملیات‌های کمین و مین‌گذاری مستقر شوند.

این گروه به فرماندهی برادر حسین پیرایه با به کارگیری نیروهای محلی از جمله شیخ شجاع در این منطقه فعال شده و تا عمق منطقه، شناسایی و عملیات کمین ومین‌گذاری را انجام می‌دادند در این جبهه چندین عملیات کمین و مین‌گذاری روی جاده سندال هم انجام شد.

در مقطعی به دلیل حساسیت منطقه پس از بازدید برادر حسن باقری  به همراه برادر رئوفی‌نژاد از جبهه‌های دزفول، آنان تا داخل تنگه رقابیه جلو رفته و از روی یکی از تپه‌های دیدگاه وضعیت دشمن را بررسی کردند و حساسیت منطقه برای حسن باقری بیش از پیش روشن شد. بعد از اجرای چند عملیات محدود و کمین، عراقی‌ها نسبت به این جبهه حساس‌تر شدند و گزارش‌هایی مبنی بر تحرکات و اقدامات نیروهای دشمن رسید. آخرین اخبار این بود که عراق قصد پیشروی در جبهه رقابیه را دارد.

در یک اتفاق غیرمنتظره، شیخ شجاع که از عناصر فعال بومی بود، یک شب با جیپ شخصی خود، به همراه خانواده به عراق پناهده شد. وی  اخبار را به دشمن منتقل کرده بود. ۴۸ساعت بعد، عراق در این منطقه دست به حمله‌ای زد.با پناهنده شدن شیخ شجاع به عراق، نیروهای حسین پیرایه کارشان تمام شد.

در گروه‌های نیروهای برادر بازآورده نیز اتفاقی افتاد. دستوراتی مبنی بر خارج کردن برخی از نیروهای مستقر در منطقه رسید، اما بازآورده مخالفت می‌کند و تاکید بر جایگزینی نیروها دارد. غلامعلی‌رشید با برادر کوسه‌چی فرمانده جبهه صالح مشطط تماس می‌گیرد و اعلام می‌کند خود را به روستای شیخ شجاع برساند و مسئولیت آنجا را برعهده بگیرد. هم زمان خبر حرکت عراقی‌ها به سمت محور رقابیه رسید. به گونه‌ای که برادر بازآورده فرصت خداحافظی نیافت و یکی دو روز در منطقه ماند تا برادر کوسه‌چی را نسبت به منطقه توجیه کند.

پایان قسمت سوم

ادامه دارد . . .

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا