خاطره شهدا

چشم در چشم بنی صدر ( قسمت اول )

روایت شناسایی چهره واقعی بنی صدر توسط شهید حسین ناجی قبل از انتخابات ریاست جمهوری

بالانویس۱:

این روزهای نزدیک انتخابات چقدر مناسب است برای مطالعه کتاب «ناجی». ریزبینی، ژرف نگری ، نگاه عمیق و اندیشه ی پویا و بصیرت ناشی از تقوای حسین ناجی چقدر این روزها می تواند به کمک ما بیاید. در شناخت فتنه و فتنه گرها. در شناخت جریان های نفوذ. چقدر جگرم خنک می شود از تصور آن صحنه ای که حسین ناجی روبروی بنی صدر می ایستد، تمام خشم انقلابی اش را در صدایش می ریزد انگشت اشاره اش  را به تاکید روبروی چهره ی  مضطرب بنی صدر تکان می دهد و فریاد می زند: «شما شایسته­ ی ریاست جمهوری ایران نیستید و من به شما رأی نمی ­دهم و به کسانی هم که مرا قبول دارند، تأکید می­ کنم که به شما رأی ندهند!»

این روزها چقدر مناسب است برای خواندن کتاب «ناجی» تا مردم از بینش و بصیرت حسین ناجی الگو بگیرند و بنی صدرهای نفوذی را تا قبل از اینکه قدرت را به دست بگیرند بشناسند.

این روز ها چقدر محتاج «ناجی» هستیم. گاهی یک کتاب هم می تواند «ناجی» باشد .

 

بالانویس۲:

«چشم در چشم بنی صدر» روایت هایی کوتاه از تشخیص چهره ی واقعی بنی صدر خائن توسط شهید محمد حسین ناجی دزفولی است که در چند قسمت ارائه می شود.

 

چشم در چشم بنی صدر ( قسمت اول )

زمستان ۱۳۵۸ و در آستانه اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری، زمزمه ­ها و پچ­ پچ­ هایی بین بچه­ های سپاه پیچیده بود که حسین با بنی ­صدر مخالف است. این برای خیلی ­ها سنگین بود. قد و قواره ­ی تفکر و بینش سیاسی خیلی ­ها به اندازه ­ای نرسیده بود که بتوانند موضع بنی­ صدر را بشناسند، اما حسین مخالف سرسخت او بود. خیلی ­ها نمی­توانستند این موضع را بپذیرند.

بنی­ صدر قبل از انقلاب نویسنده بود، آدم اقتصاددانی بود، کتاب­هایش هم‌ردیف کتاب­های دینی و مذهبی مخاطب داشت و در آن شرایط، سخت بود که کسی بتواند آخر داستان بنی­ صدر را قبل از وقوعش تشخیص دهد، اما حسین با بینش و بصیرت قدرتمند سیاسی ­اش تشخیص داده بود و از مخالفین او بود. مخالفتی که برای خیلی ­ها قابل قبول نبود.

 

منبع: کتاب ناجی – انتشارات سوره مهر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا