یادهای ماندگار
موضوعات داغ

این واژه ها عطرِ بهشت دارد ( قسمت اول )

انتشار دستنوشته هایی منتشر نشده از دانشجو و معلم شهید حمید کیانی

این واژه ها عطرِ بهشت دارد ( قسمت اول )

انتشار دستنوشته هایی منتشر نشده از دانشجو و معلم شهید حمید کیانی

قسمت اول – بخش اول

بسم رب الشهدا و الصدیقین

آنچه که در این روزها به صورت روزانه تقدیم شما می شود، نوشته ها و دیدگاه ها و وصیتنامه شهیدی است از تبار حسینیان زمان، آنان که تا آخرین لحظات عمر پربار خود در رکاب آن سلاله پاک نبوت ، رو در روی خصم زبون پیکار کردند و خون خود را در پای شجره طیبه اسلام ریختند تا ناصر و معین امامشان و مقتدایشان باشند.

شهید حمید کیانی انسانی وارسته، معلمی آشنای دردها ، رزمنده ای پاکباز که آنی از پیکار در راه اسلام باز نمی ماند و مُدرسی دلسوز برای شیفتگان مکتب قرآن بود. در صفای کلامش سرود رفتن را می خواند و آرزویش این بود که با بدن ارباً اربا شده چون حسین (ع)،  به ملاقات معبودش بشتابد و این چنین نیز شد.

در عمق آوایش سیمای تابناک عشق را می بینی. در گرمی گفتارش شور رهیدن و رسیدن را می یابی. آنگاه که با تو سخن می گوید، ندایش بر جانت می نشیند. شیفته و شيدا تو را همراه خود به سحرگاه زیبائی رستن می برد و آنجا در باغ جنت تورا از آب کوثرش سیراب می سازد.

او با تو از درد می گوید. با تو چون پرنده ای به سخن می نشیند ، پرنده ای که در میان قفس تنگ دنیای حقیر محصور شده و از بهر پریدن و به اوج رسیدن، هردم خود را به میله های بسته قفس می کوبد، تا راه مفری یابد.

در نوشتارش که از صمیم قلبش بر آمده برایت از عشق به قرآن و جلسات قرآن، آنسان سخن می گوید که بی اختیار ترا به وادی آن می برد و از زلال جاری کلام خدا سیرابت می سازد. امامش را و رهبر کبیر انقلابش را عاشقانه اینگونه وصف میکند:

« خمینی! نام مقدسی که بعد از انبیا و ائمه نام هیج قائد و مرادی به محبوبیتش نیست، روح ا… و روح و روان ما، آری به شرافت جدش که براستی روح پرفتوح عالم اسلام و تشیع است. امام عزيز! سرو جانم فدای تو باد! زیر لوای مقدست که رایتش رایت پیغمبر است در خون بغلتلم و روح پرفتوحت راضی باشد . امام عزیز تو تجسم کرامت محمد(ص) ، عدالت علی،حلم حسن، عشق حسین ، زهد زين العابدین و شرافت و بزرگی و سخاوت و شهامت و تقوای همه امامان معصومی! هیچ افتخاری در زندگی به اندازه سربازی در رکابت خشنودم نکرده است»

او در تمامی عملیات های  دلاورمردان اسلام شرکت داشت و در کنار حماسه آفرینان ظفرمند جبهه توحید حماسه می آفرید.

سرانجام در عملیات پیروزمندانه والفجر هشت در یکی از پاتک های دشمن، هدف گلوله مستقیم تانک قرار گرفت و آنطور که خود آرزو می کرد با بدن تکه تکه  شده به دیدار معبود شتافت.

نوشته هائی که در ادامه می آید تنها یادگار شهید حمید کیانی است که بجای مانده است . آنگاه که از جهان كلام او باز میگردی ، مدتی در خود می مانی که این آوازِ که بود و از کجا آمد؟ کدامین اندیشه آن را نگاشت و کدامین زبان آن را سرود؟ و می بینی که او شهید دلسوخته ای است که نه باحرف ، بلکه با خون ، این صفحه های زرین را نوشته است.

راهش و یادش همیشه گرامی باد .

 

پایان بخش اول از قسمت اول

ادامه دارد

 

 قسمت اول -بخش دوم

وصیت نامه معلم شهید حمید کیانی که در ۲۱ رمضان المبارک سال ۱۴۰۴ هجری قمری آغاز به نوشتن آن کرده و در عید سعید فطر همان سال مصادف با  دهم تیرماه  ۱۳۶۳ به اتمام رسانده است

 

بسم الله الرحمن الرحيم

تنگست در ایام شهادت امیرالمومنین علی (ع) شاهد باشیم که محراب اولین شیعه پیامبرخدا محمد (ص)، فرقِ لنگر آسمان ها و زمین مولای متقین اسداله الغالب علی ابن ابیطالب(ع)، از خون گرم رنگین و ما هنوز منتظر ارضای آمال و آرزوهای دنیا . وصیت نامه را اینجا باید نوشت. اینجا که رمضان است و ایام و لیالی قدر و ایام شهادت على (ع) و اینک باید انتخاب نمود که آیا شيعة على است یا خیر؟

شیعه مرد ناشناخته عالم وجود، آنکه فقط خدا و رسول شناختندش و بس! آنکه انتصابش سرنوشت ساز، خطابش سرنوشت ساز،  شمشیرش در يوم الخندق سرنوشت ساز و شهادتش نیز برای اسلام سرنوشت ساز بود. شيعة آنکه دنیا را طلاق گفت. حکومت بر عالم را از ته کفش بی ارزش تر دانست. آنکه در تمام مصیبت ها برای اسلام یار بود و جانباز ، آنکه بر تن، هشتاد ضربت شمشیر را پذيرفت، آنکه لیله الهرير را حماسه کرد. آنکه در دامانش حسن و حسین پرورش یافت. آنکه يتيم ها و بيوه گان و ضعیفان را یار و دشمنان اسلام را خصمی آشتی ناپذیر بود. آنگاه براستی علی است و تمام وجودش برای خدا .

آیا پیرو این مرد است یا فقط نامش منسوب به مکتب على است؟ بلی این حقیقت را اکنون باید روشن ساخت. باید در تنگناهای تاریکی که اکنون براسلام می گذرد، بر ظلم های مفرطی که بر مسلمین اعمال میگردد ، بر مظلومیت بی سابقه اسلام ، یا راه على را انتخاب کرد و چون کوه بی باک از هر رعد و برق و هر طوفانی غرید و دین خویش را هر چند کم ادا کرد و یا برعلی پشت کرد و همه چیز را فروخت که معصوم (ع) فرمود :« هر که با مانیست برماست»

آری یا باید براستی پیروعلی بود و مصمم بر انتقام از دشمنان علی تا قیام قیامت و یا خود نیز شمشیری دیگر برفرق علی برکشید  و من به عنوان شیعه علی در این روز مبارک در روزی که آسمان و زمین بر شهادت شیرمرد همه جبهه های جنگ و عابد همه شبهای تار و فریادرس همه دردمندان بی پناه خون می گرید و شیعیانش را به تعیین راه میخواند، راهم را انتخاب کرده و از خدای خویش استمداد می طلبم.

«اشهد ان لا اله الا الله واشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علی ولی الله»

خدایا در این روز بزرگ، شهادت بر یگانگی حضرتت ، شهادت بر رسالت پیامبرت محمد صلى الله عليه و آله وسلم و شهادت بر ولایت و امامت امیرالمومنین علی (ع) و یازده فرزندش را از زبان بنده خوارت پذیرا باش و نیز شهادت سُرخَم را در راه مقدست! چنانچه لایق این نام باشم که نیستم، بحق چهارده معصوم (ع) روزی بر لوحه زندگانیم ثبت فرما تا توفیق جهاد و شهادت در راه تو را بیابم.

خدایا همه مردم ما را به پیروی راستین از علی و فرزندانش تأیید فرما ! خدایا در دنیا زیارت قبور متبرکه و در آخرت شفاعتشان را نصيب و از دست ساقی کوثر سیرابمان فرما . خدایا به خون فرق على سوگندت می دهم اسلام مظلوم و مسلمین محروم را بر کفر و کفار غالب فرما!

 

پایان بخش دوم از قسمت اول

ادامه دارد

قسمت اول – بخش سوم

خدایا در این روز مبارک امام زمان(عج) را از ما راضی فرما! خدایا به ما توفیق بخش تا با تمام هستی در راه تو مبارزه کنیم و بر طریق هدایتمان استوار دار. خدایا بار گناهان کمرمان را خم کرده است به کرمت برما ببخش!

خدایا درشبهای نزول ملائکه و روح برامت ما نصرت ، بر امام ما طول عمر ، برشهدای ما مغفرت و رحمت ، براموات و خویشان ما مغفرت و رحمت، بر ظهور ولی امرت تعجيل ، بر ظالمان و متجاوزان ذلت،  بر منافقین و کفارشکست، بر جمهوری اسلامی

توفيق ، بر انقلاب اسلامی گسترش و تعالی ، بر خسارات ما جبران و تدارک، بر گناهان ما قلم عفو ، بر طاعات ما مُهر قبول ، بر کودکان ما هدایت ، بر جوانان ما خود سازی ، بر پدر و مادر ما خشنودی، بر رزمندگان ما در همه صحنه ها فتح و نصرت ، بر دشمنانشان شکست و خفت، بر ستمگران رسوائی ، بر امامانمان صلوات و درود بیکران ، بر پیامبر اکرم (ص) صلوات بیکران، برفاطمه زهرا درود ، بر امام زمان ما درود ، بر ایمان ما ثبات ، بر علم ما فزونی، بر عمل ما اخلاص ، بر اعمال ما قصد قربت ، بر وقت مرگمان راحتی ، بر فشار قبرمان ترحم ، برحسابِ جزایمان آسانی و بر همه وجودمان، دنیا و آخرتمان، رضایت خودت را مقرر فرما.

 ای مهربانترین مهربانان عالم ، خداوندا، ای که پیامبر(ص) و علی(ع) محبوبترین انسانهای درگاهت، آنگونه بر پیشگاهت سر تعظیم و بندگی فرود آوردند! بر ما ترحم فرما و منِ شکسته زیر بار انواع گناه را توفیق عطا کن تا با جهاد در راهت و سرانجام خدایا به حق خون فرق على (ع) و گلوی حسین (ع)،  قسمت نما تا با کشته شدن در راهت، ذره ای از سنگینی این بار بكاهم و بر پیشگاهت، دریچه ای از نجات داشته باشم.

خدایا! شهادت آنست که علی از ابتدای آشنائی با پیامبر در آرزوی آن می اندیشید و بر تأخیرش غم می خورد. آنست که علی با سوگندی که خورد رستگاریش خواند. به على بر ما نیز نصیب فرما.

برادران و خواهران ، اکنون که این کاغذها را به عنوان وصیت می خوانید منتظر وصیت من نباشید. من چه وصیت کنم .مگر ممکن است از پیامبر و علی و ائمه دیگر بیشتر و بهتر وصیت کنم؟ بر زندگی گذشته خویش بیندیشید و برای آینده فکری نمائید. در انتهای راه برای انجام هرکاری خدا را در نظر داشته باشید و بر هر کار کوچک و بزرگ با یاد خدا قدم گذارید که خود ذکری است و با ذکر خدا اطمینان قلب و با اطمینان قلب « ارجعی إلى ربک» نصیب انشاء الله.

 

پایان بخش سوم از قسمت اول

ادامه دارد

 

قسمت اول – بخش چهارم

در تمام برنامه ها، باید دانست که تکلیف ما درگودال سختی ها و مشکلات رفتن و بر حلشان صبر کردن است که: « فَإِنَّ مَعَ ٱلعُسرِ يُسرًا . إِنَّ مَعَ ٱلعُسرِ يُسرا. فَإِذَا فَرَغتَ فَانصَب. وَإِلَى رَبِّكَ فَارغَب»

 حال که با هر فشاری آسانی است، پس ای رسول ما! هرگاه فارغ شدی دوباره برکاری دیگر مشغول و بسوی پروردگارت راغب باش! این روش زندگی ائمه ماست بدین سان است که هرگز سستی بخود راه ندارند ، چرا که تکلیف این است . باید ادای دین نمود. خواه على كشته محراب شود و حسن در طشت شاهد پاره های جگر باشد . باید تکلیف را ادا کرد هر چند زینب را بی پناه در بیابان ها بگردانند.

هدف مهم است و وظیفه سنگین مسلمان بودن.مگر می شود اسلام و ایمانمان با زبان تکمیل شود؟ خیر ایمان آنست که پس از اقرار بر زبان باید خون جگر خورد! باید برسبيل اطاعت خدا درد کشید! محرومیت دید! شهید داد! اسارت رفت! جراحت برداشت! گرسنگی و تشنگی کشید! ترک وطن کرد و نیز بر هر مشکلی تن داد مگر ما پیرو پیامبر پردرد اسلام نیستیم مگر رهبر ما محمد (ص) نیست که عمر مبارکش را در رنج گذراند؟ رنجی که کوه را متلاشی می کرد.

مگر على دراین راه هزارها هزار درد جانکاه را بر خویش با لبخند شکر هموار نساخت؟

مگر حسین  مصائب بی نظیر کربلا را بخاطر خشنودی خدا و انجام تکلیف مشتاقانه بر جان نخرید؟

پس مارا چه شده است؟ چشممان کور باید آنگونه در سختی ها بلولیم تا جانمان برآید. شاید ذره ای از تکلیف را ادا کرده باشیم. خدایا خودت توفیقمان بخش.

برادران و خواهران کینه ها را از دلهاتان بزدایید. با هم خوب باشید و مهربان. مبادا بر سر همه گناهانمان،  بغض برادر مومن مان به زنجیر عذابمان کشد!

همه همدیگر را به هر قیمتی شده است عفو کنید و به هر دلیلی که کینه ای دارید مرتفع کنید که رضای خدا در آنست. بگذارید لااقل مؤمنین با قلبی بی کینه بر ما شهادت دهند. بخاطر خدا با یکدیگر خوب باشید. از تقصيرات هم درگذرید شاید موجب لطف خدا شده و او نیز از تقصیر شما در گذرد.

خدایا من از هر برادر مؤمنی که کینه ای در دل داشته ام گذشتم.

خدایا شاهد باش هیچ کینه ای در دلم نیست! خودت ناراحتی هایی که بر دیگران وارد کرده ام از من عفو نما بحق جلالت . خدایا شاهد باش هر کس به من در پشت سر و رو در رو بد گفته است، از همه گذشتم! خدایا خودت بر من ببخشای!

خدایا طلب کردن مومن هر چیز را در روز قیامت باعث فروزان تر شدن عذاب ما می شود. بر ما همه چیز را ببخش یا معتمد المومنین.

 

پایان بخش چهارم  از قسمت اول

ادامه دارد

قسمت اول – بخش پنجم

برادران و خواهران سعی کنید از پرداختن به ظواهر و فروع کاسته و بر ساختن روح و روان خود که همانا سعادت و شقاوت انسان بسته به روح و روان اوست همت گمارید و در این مسیر از تلاوت هرچه بیشتر قرآن بهره بر گیرید و با عبادت و نماز خود را بر پیشگاه خدا بیشتر تقرب دهید. از بیهوده گذراندن اوقات جدا پرهیز نمائید که «المؤمنون! وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»

و آگاه باشید که یکی از موقف های بس سهمگین قیامت، موقفی است که حساب وقت را باید پس دهيم. وقتی که می تواند در بهترین امور صرف شود، چرا به لغو گذشت؟ و بدتر آنکه نعوذباالله چرا به حرام گذشت و معصیت؟

علاج وقت در تنظیم برنامه زندگی است. برنامه ای که برای عبادت و کار و تفریح و استراحتمان نظمی باشد. ترتیبی! که « الله الله في نظم أمركم»

برادر و خواهر مسلمان! اگر می خواهید فلاح و رستگاری یابید! اگر می خواهید بر سبيل محبت خاندان رسالت که تنها راه نجات و دریچه امید در قیامت است هدایت یابید! اگر میخواهید چون علی با دیدن اطفال يتيم بر خود بپیچد! اگر می خواهید با دیدن یک شهید بر تداوم راهش کمر همت ببندید! با شنیدن درد یک مسلمان بی تاب شويد! بر ناله هر یتیم ، براستغاثه هر بی کس ، بر گرسنگی هر فقیر ، بر غربت هرغریب و بر فرياد هر مظلوم و بر گرفتاری خود نیز به ناله و فغان افتاده و در حد توان امداد کنید!

اگر می خواهید درتمامی وقایع و برخوردها شهادت به عدالت دهید! هرچند بر علیه خودتان باشد! اگر می خواهید در فوق العاده خشم و غضب عفو کنید! اگر می خواهید شب ها به تهجد برخیزید! اگر می خواهید با ذوق عبادت کنید! و نهایتا اگر می خواهید کاملاً بنده باشید وعبد و مريد، یک راه دارد و بس. باید عاشق شوید!

 باید عاشق شوید و مملو از شور و امید و عشق به خدا و فرمان خدا . جدا از دلمردگی و سردی! یا بی تفاوتی و درخود بودن! از فقط بفکر خود بودن بپرهیزید و جایگزینش عشق و محبت و شوق به خدا و لقاء خدا و فردای محشر و  وعده بهشت و رضای خدا کنید.

از خودخواهی و فقط بر محور آسایش و رفاه خويش چرخیدن، اجتناب کنید. والله باید عاشق بود تا توانست چون محمد(ص) برليف خرما خوابید و چون علی(ع) ۲۳سال سکوت کرد و شب ها در چاه نالید و آنچنان شمشیر زد وخندق آفرید و با پیشانی پینه کرده ها جنگید و بر یتیم و مسکین و اسیر اطعام داد.

آری! باید وجودتان را از عشق و امید سرشار کنید و باید آنچنان باشید که بر ناحقی بشورید. برهر ظالمی غضب کنید و در عین حال که رئوف و رقیق القلب هستید، سینه هاتان را مخزن کینه و بغض کنید! بغض بر هر ناحق و ستم و رأفت و مهربانی با هر مؤمن و برادر!

 

پایان بخش پنجم  از قسمت اول

ادامه دارد

قسمت اول – بخش ششم

باید تولی داشت و تبری با تمام معنا! خطابی دارم با بی بندوبارها! آنها که در خوشی های پست دنیا چون خوک غوطه ورند! با جوان های بی فرهنگ و لاابالی که غرق در رذالت و پستی اند! با آنها که بی فکر از هر چیز فقط چون خوک بر شهوت، چون گاو بر شکم و چون همه حیوانات در فکر آسایش و عیاشی خویشند. این افراد بدانند که زبانه های بیکران آتش قهر غضب خدا در انتظار پیکرهای زبون آنهاست! تا بر حميم و جحيم شان کشاند و طعم بی مزه خوشی های دنیای فانی را در لمح البصر اول از حلقومشان درکشد و در اسفل السافلين جهنم جای دهد.

اینها خود را اصلاح کنند وگرنه خواهند دید آنچه را که از فکرش هم بری هستند! خود را اصلاح کنند و در یابند که اینهمه پستی و بی فکری شایسته انسانِ اشرف مخلوقات نیست! و رها کنید پرداختن به نفس و بنده و خوار در مقابل خواهش های دل بودن را! که مطيع نفس، بی حساب زبون است و دنی! ولی این دنائت را خوشی و سعادت می پندارد .

 مردم! خواهش می کنم به این افراد زمینه رشد مدهید و از ازدیادشان ممانعت کنید. «السلام على مَنِ التبع الهُدی»

مردم عزیز! کودکان و نوجوانان خود را تا کوچکند در سنین رشد با قرآن مانوس کنید که تنها یار است و قوی ترین سپرِ نجات و با آنها که از تن دادن به هرفشار و سختی برای کمک به اسلام و رضای خدا اجتناب می کنند و ادعای اسلام دارند، به آنها که دریای خون شهدا را نظاره می کنند و از لحظه ای جبهه رفتن عذر می آورند.

آنها که چه قبل و چه بعد از انقلاب حاضر نبوده و نیستند کوچکترین تنگی و فشاری را تحمل کنند! آنها که از نعمت های

سرشار انقلاب اسلامی بهره مند هستند و از مشکلاتش بویی نبرده اند و در عین حال ادعای انقلابی بودن و اسلام دارند!

اینان به هوش آیند و سرگذشت خونبار و دردناک انقلاب اسلامی را از آغاز تا کنون وارسی کنند و آن وقت رسالت خویش را در مقابل خون هر شهید، پیکرِ افتاده و معلولِ هر جانباز، دل داغدار هر عزیز از دست داده که به عنوان پایه های استوار و تضمین کنندگان انقلابند دریابند، رسالتی که تا کنون بر زمینش نهاده اند.

رسالت اینست که باید در این راه درد کشید و سر از پا نشناخته جان کند و فداکاری نمود، شاید که ذره ای از دین را ادا نمود. باید دانست که دنيا مهد خوشی های ناپایدار و آخرت مقام جاوید نعمتهاست و بهشت پیچیده است در انبوه رنج ها و سختی های دنیا و جهنم پیچیدهاست  در خوشی ها و لذت های دنیا. این سخن علی (ع) است در نهج البلاغه و بر این اساس باید خط زندگی را ترسیم نمود و عمل کرد.

 

پایان بخش ششم  از قسمت اول

ادامه دارد

قسمت اول – بخش هفتم

شما بی حجاب ها ، هر ذره ای که از حجاب و عفت شما کم باشد به همان نسبت خفت و خواری شما بیشتر است. عفيف باشید که بزرگی شما در پوشش شماست. خود را بپوشید تا آخرتتان نیک باشد. سنگین باشید وگرنه هر گام که بر می دارید بر آستانه جهنم نزدیک می شود. بترسيد بترسید از عذاب دردناک خدا.

بترسید از آویخته شدن با موهای شیطانی تاند برفراز زبانه های پر لهیب آتش خدا!

بترسید! که به خدا سوگند شما را با موهایتان خواهند آویخت و این عین عمل شماست و نه چیز دیگر! و هر عذابی در قیامت عین عمل انسان است که در دنیا چشم بصیرت برای دیدنش نیست!

بی حجاب ها خود را بپوشید و بر نفرین های ملائکه و انس که همیشه نثار وجود شماست خاتمه دهید!

والسلام على من التبع الهدی

مردم عزیز مسلمان! شعائر و احکام اسلام را احترام گذاشته وعمل کنید. به احکام کلی و جزئی اسلام عمل کنید و از هر جنبه ای متشرع و پایبند به دستورات اسلام باشید . در آداب معاشرت، لباس پوشیدن ، میانه روی و اقتصاد ، سنگینی و وقار، خمس و ذكات مال را جدا کردن ، احترام به همسایگان ، صله رحم ، صدقه دادن ، احترام به پدر و مادر ، تربیت اولاد و…. خداوند به همه شما و ما خير دنيا و آخرت را عنایت فرماید.

خدایا به همه مردم ما توفیق اطاعت و بندگی و عاقبت نیک عطا فرما و از گناهان همه ما خواران درگاهت در گذر! به فضل و رحمتت! به امید پیروزی همیشه اسلام و اهتزاز بیرق لا اله الاالله و محمد رسول الله برفراز هر بام!

به امید نابودی وخذلان همه ستمگران و زورگویان حاکم بر سرنوشت مستضعفین. به امید طول عمر امام خمینی تا ظهور مهدی (عج) و سپردن توشه گران انقلاب به آن حضرت و به امید لقای خدا و رضای حق

والسلام عليكم و رحمته الله و بركاته

شروع در ۲۱ خونین رمضان و ختم در عید مبارک فطر

۱۰ تیر ۱۳۶۳ مطابق با اول شوال ۱۴۰۴

حمید کیانی

 

پایان بخش هفتم  از قسمت اول

ادامه دارد

قسمت اول – بخش هشتم

این برگ را ضمیمه وصیت نامه ام کنید!

برادران گرامی :

اینک که آخرین روزهای زندگی ام را با نوشتن این کلمات به پایان می رسانم ، اینک که تازه از رمضان سرتاسر برکت و رحمت و غفران بیرون آمده و مهیای حضور در جبهه و تداوم خط سرخ ترسیم شده در محرم ۶۱ هجری قمری ام ؛ و خلاصه اینک که کوله بارم را آماده ساخته ام و تا حدودی در قلبم گواهی های برنگشتن و قربانی شدن را مشاهده میکنم دردی بزرگ بر روح و روانم فشار می آورد و بشدت رنجورم می کند .

برادران و خواهران! پدر و مادر گرامی و بزرگوارم! از صمیم قلب می گویم و براین ادعا خدا گواه است از اینکه حقوق فراوان و بسیارِ شما را ادا نکرده ام درد می کشم! برادران حتما مرا ببخشید و با تمام وجود از من درگذرید.

برادرم! شهادت برادرم عبدالحسين و مسعود برایت سخت بود و من هرگز نتوانستم حتی ذره ای از بار سنگین تورا که با شهادت آنها ایجاد شده بود، بردوش کشم. در تنهایی و یکدستی بارها رهایت کردم و به چیز دیگری مشغول شدم. التماس می کنم مرا عفو کن و با قرائت بسیار صحیح و نیکویت حتی المقدور برایم قرآن بخوان و از فراقم هرگز اندوه مکش که از این دنیا باید رفت و این حکم محتوم ماست. اجرک الله برادرانم! و خواهرانم! خدا گواه است خجالت از شما سخت آزارم می دهد،مرا ببخشید و برایم طلب آمرزش کنید.

دین هیچکدام از شما را ادا نکرده ام. احیانا که نه! حتما ناراحتتان کرده ام! مرا به بزرگواری خود ببخشید و از بین رفتنم را عامل تحرک وشور و عشق بیشتر خود نسبت به اسلام و انقلاب اسلامی قرار دهید.

برادران در پایان تذکری و آن اینکه بدانید دنیا به قدری پست و خوار است که ارزش یک ترش روئی و نگرانی از برادر مؤمنی را ندارد. بسیار با هم خوب باشید

یکدیگر را دوست داشته باشید و باهم محبت کنید. بسیار بچه ها و همسرانتان را شدیداً باهم مانوس و دوست کنید. زياد به یکدیگر سر بزنید و حتى الامكان تعطیلی های اول سال را طبق معمول همه باهم باشید و با پدرو مادر پیرم بسیار بسیار خدمت کنید. آنها را بر چشم نهید که شاید عامل دستگیری برای نجات در روز واغربتا تهیه کرده باشید. برادران و خواهران حتماً باهم خوب باشید و از هم انتقادها را به راحتی و خوشحالی بپذیرید و مباد که حتی یک دم کدورت و کینه دردل خویش جای دهید ، به هر دلیل که باشد. برادران و خواهرانم شعائر اسلام را زنده نگهدارید.

سلام مرا، سلام گرم و پرمحبت مرا به برادر بسیار عزیز و قهرمانم محمدرضای چوبتراش که در حال حاضر اسیر است برسانید. نجف و کربلای اباعبدالله را که بیاری خدا بزودی فتح خواهد شد بجای من زیارت کنید و به جای من در قتلگاه جگر گوشه زهرا دعا کنید.

 (به اميد لقاءخدا) والسلام

برادر کوچک خانوداه پرحرارت شما حمید کیانی ۱۳۶۳/۴/۲۳

  پایان بخش هشتم از قسمت اول

پایان قسمت اول

ادامه دارد

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا