چشم در چشم بنی صدر ( قسمت دوم)
روایت شناسایی چهره واقعی بنی صدر توسط شهید حسین ناجی قبل از انتخابات ریاست جمهوری
بالانویس۱:
این روزهای نزدیک انتخابات چقدر مناسب است برای مطالعه کتاب «ناجی». ریزبینی، ژرف نگری ، نگاه عمیق و اندیشه ی پویا و بصیرت ناشی از تقوای حسین ناجی چقدر این روزها می تواند به کمک ما بیاید. در شناخت فتنه و فتنه گرها. در شناخت جریان های نفوذ. چقدر جگرم خنک می شود از تصور آن صحنه ای که حسین ناجی روبروی بنی صدر می ایستد، تمام خشم انقلابی اش را در صدایش می ریزد انگشت اشاره اش را به تاکید روبروی چهره ی مضطرب بنی صدر تکان می دهد و فریاد می زند: «شما شایسته ی ریاست جمهوری ایران نیستید و من به شما رأی نمی دهم و به کسانی هم که مرا قبول دارند، تأکید می کنم که به شما رأی ندهند!»
این روزها چقدر مناسب است برای خواندن کتاب «ناجی» تا مردم از بینش و بصیرت حسین ناجی الگو بگیرند و بنی صدرهای نفوذی را تا قبل از اینکه قدرت را به دست بگیرند بشناسند.
این روز ها چقدر محتاج «ناجی» هستیم. گاهی یک کتاب هم می تواند «ناجی» باشد .
بالا نویس۲:
«چشم در چشم بنی صدر» روایت هایی کوتاه از تشخیص چهره ی واقعی بنی صدر خائن توسط شهید محمد حسین ناجی دزفولی است که در چند قسمت ارائه می شود.
چشم در چشم بنی صدر ( قسمت دوم )
در قضیه ی بنی صدر، وقتی عده ای هم از بنی صدر دفاع میکردند و هم برای تبلیغاتش سنگ تمام میگذاشتند، انگشت شمار بودند کسانی که بنی صدر را فاقد صلاحیت میدانستند. حسین جزء افرادی بود که می گفت: «این آقا به درد نمی خورد! این ولایی نیست و ولایت را قبول ندارد» این درحالی بود که در دیدگاه برخی ها تحصیل او در خارج از کشور و نزدیکی به افکار امام خمینی بهترین دلیل برای اطمینان به بنی صدر بود.
گاهی ناگفته هایی از بنی صدر مطرح میکرد و مورد اعتراض برخی از دوستان قرار می گرفت که «چرا اینطوری در مورد بنی صدر حرف میزنی؟!»
حسین با استدلال های منطقی و توأم با احترام و دور از هرگونه جار و جنجال، دیدگاهش را بیان میکرد. بنی صدر خودش را برای همه جا انداخته بود و چنان رفتار کرده بود که بسیاری گمان میکردند دیدگاه هایش به دیدگاههای حضرت امام(ره) نزدیک است. عوام که هیچ، بسیاری از خواص هم درباره ی بنی صدر اشتباه کردند و حتی روی آن اشتباه هم پافشاری کردند، اما حسین با تعقیب سرنخ هایی که از کلام حضرت امام گرفته بود، به این نتیجه رسیده بود که بنی صدر ظاهر و باطنش متفاوت است و کفایت و صلاحیت ندارد
منبع: کتاب ناجی – انتشارات سوره مهر