تاریخ‌نگاری

«آخرین روزهای زمستان» صدای سردار سعیدفر را هم درآورد

نرسیدن تیپ 7 دزفول به هیچ وجه واقعیت ندارد

بالانویس ۱:

آن زمانی که التماس می کنم ، خضریان ! سکوت را بشکن. آن زمانی که فریاد می زنم ، آی رزمندگان خط شکن دزفولی. آی کسانی که همیشه از دوربین ها و میکروفن ها فرار کردید، دیگر زمان حرف زدن است. اگر سکوت کنید همه چیز به نام دیگران تمام می شود.

شهدا گردن ما حق دارند، شما نگویید و سکوت کنید، حقیقت به گونه ای دیگر جلوه می کند، مال همین روزهاست.

 

بالانویس۲:

«آخرین روزهای زمستان» با آنکه در نوع خود مستندی کم نظیر بود و مخاطبین زیادی را به خود جلب کرد، اما به دلیل عنوان کردن این موضوع که تیپ دزفول در شب عملیات بیت المقدس نتوانسته است خود را به جاده اهواز- خرمشهر برساند و به همین دلیل تیپ ۲۷ محمد رسول الله(ص) دچار مشکل شده است، انتقادات زیادی را از فرماندهان تیپ ۷ ولیعصر(عج)، متوجه خود کرد.

 در پست قبل خاطره سردار کریم فضیلت فرمانده گردان یاسر تیپ ۷ دزفول را نقل کردیم. پس از آن «سردار حبیب سعیدفر» ، جانشین اطلاعات تیپ۷ ولیعصر(عج) در دوران دفاع مقدس نیز ، زبان به اعتراض گشوده و  با بیان اینکه اساساً نرسیدن تیپ ۷ دزفول به هیچ وجه واقعیت ندارد ، خاطراتی را از اشتباهات تیپ محمدرسول الله در شناسایی صحیح و تذکراتی که به شهید حسن باقری داده است بیان فرمود که در ادامه مطلب تقدیم می گردد. 

 

بالانویس ۴:

در انتشار این خاطرات ، خدای نکرده هدف کم ارزش جلوه دادن زحمات و تلاش های رزمندگان تیپ های مختلف و یا افراد نیست ، چرا که سرافرازی و سربلندی در آن ۸ سال ، ثمره اتحاد و همبستگی همه رزمندگان بود.

هدف فقط انتشار حقایقی است که در این میان به دلیل سکوت چندین ساله سرداران گمنام دزفولی ، منتشر نگردید و همین باعث شد تا خاطرات و روایات به گونه ای خارج از واقعیت و حقیقت روایت شود و ثمره ای جز مظلومیت و کم اثر جلوه دادن قهرمانی ها و رشادت های رزمندگان دزفولی نداشته است.

رزمندگانی که ۸ سال در دو جبهه می جنگیدند.

جبهه دوم شهرشان بود که همیشه میزبان موشک های ۱۲ متری بود.

 

   و اما خاطره سردار سعید فر:

 

روزهای قبل از عملیات بود. من جانشین اطلاعات تیپ ۷ ولیعصر بودم. حسن باقری از نحوه شناسایی ها ناراحت بود و رفته بود پیش احمد سوداگر، حاج احمد گفته بود مسئول شناسایی ها آقای سعیدفر است. حسن باقری آمد و خیلی عصبانی به من گفت چرا شناسایی هایتان را تمام نمی کنید؟ بچه های لشکر ۲۷ تمام کرده اند. گفتم ما شیوه خودمان را داریم. اینجا با منطقه کردستان فرق می کند. دشمن روی دشت تسلط دارد. نمی شود به شیوه کردستان عمل کرد. مواضعمان لو می رود. ما اینها را تجربه کرده ایم. درحالی که حسن باقری قانع نمی شد گفت شیوه شما برای شناسایی چیست؟ گفتم ما هر شب فقط بخشی از کار را شناسایی می کنیم. مثلا امشب ۳۰ درصد فرداشب ۶۰ درصد و شب دیگر ۱۰۰ درصد. اما دو شب قبل از عملیات به هیچ وجه شناسایی نمی کنیم. حسن گفت آمدیم عراق در این دو شب مواضعش را تغییر داد. گفتم یک شب قبل از عملیات تعداد محدودی می رویم فقط مواضعمان را چک می کنیم.

آن روز دعوا با حسن باقری تمام شد و حسن قانع نشد. من هم به حسن گفتم ما شیوه بچه های تیپ۲۷ محمد رسول الله را قبول نداریم. آنها با نحوه عملکردشان مواضع ما را لو می دهند. و دشمن از تحرکات ما با خبر می شود. من به حسن گفتم این کار را نکنید بچه ها را به کشتن می دهید.

دشمن متوجه تحرکات نیروهای اطلاعات عملیات تیپ ۲۷ محمد روسول الله شده بود و هیچ واکنشی از خود نشان نداده بود. به همین خاطر مواضع خودی لو رفته بود و نیروی های تیپ ۲۷ متوجه نشده بودند. عراق شب عملیات سر خاکریزش تیربار کاشته بود و بچه های اطلاعات تیپ ۲۷ متوجه نشده بودند. لذا روز عملیات یک گردان از تیپ ۲۷ که در سمت چپ محور عملیات عمل می کرد توسط همان تیربار در سطح دشت زمینگیر شد و تقریبا تمام گردان منهدم شده بود. لذا عراقی ها از خلاء ناشی از این تلفات استفاده کرده و از سمت چپ به نیروهای تیپ ۷ ولیعصر حمله می کند طوری که ما مجبور شدیم موقتا ۲ کیلومتر عقب نشینی کنیم. اما نهایتا دوباره حمله کردیم و خودمان را سر جاده اهواز خرمشهر رساندیم.

 

نیروهای اطلاعات تیپ ۲۷ از همان ابتدا شناسایی خود را تمام کرده بودند و هر شب نیروهای عمل کننده را جهت توجیه روی جاده می بردند که این موجب لو رفتن معابر می شد. این موضوع را ما به حسن باقری تذکر دادیم ولی عدم آشنایی با اصول حرفه ای اطلاعات و شناسایی در دشت موجب لو رفتن معابر سمت چپ تیپ ۷ دزفول شده بود. نتیجه این نوع عملکرد را مصرانه به حسن باقری تذکر میدادم ولی به نظر می رسید خود حسن هم تحت تاثیر بچه های تهران بود. به همین خاطر در صبح عملیات با ملاقاتی که در کنار جاده با حسن داشتم، نتیجه نحوه ی غلط شناسایی بچه های تیپ ۲۷ را به او نشان دادم. یک گردان از تیپ ۲۷ تهران که بنا بود با تیپ ۷ دزفول الحاق کند تماماً زمینگیر شدند و دلیل آن چیزی نبود جز شناسایی غلط و تیربارهای دشمن و نه دیر رسیدن بچه های تیپ ۷ دزفول.

از این خلا به وجود آمده تیپ ۱۰ زرهی گارد جمهوری عراق استفاده کرده، از جاده اهواز خرمشهر عبور کرد و بچه های تیپ ۷ را محاصره نمود. اساساً نرسیدن تیپ ۷ دزفول به هیچ وجه واقعیت ندارد و نحوه عملکرد بچه های تهران موجب این اتفاق شد.

با تشکر از برادر مجید فضیلت برای انجام مصاحبه با سردار سعیدفر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا