نگویید که این مطلب ربطی به الف دزفول ندارد ، که دل شهدای شهرم شکسته تر است
آی شهدای شهرم .
بی مقدمه و با دل پر درد چگونه بنویسم که حق مطلب ادا شود. چه بگویم و چگونه بگویم. دیگر شاید همه فهمیده اند در شهرم ، دارالمومنین این روزها چه گذشت.
بگذارید اول این اتفاق بزرگ را تسلیت بگویم به صاحب عصر و زمانمان و بعد شروع کنم.
شاید شما هم به همراه من خواندید ، سطر سطر آتش را از قلمی ننگین تر از قلم سلمان رشدی . . .
کلمه به کلمه و خط به خط آن چونان پتک برتمامیت وجودم فرود می آمد. فریاد برآوردم :بشکند دستی که چنین قلم می زند. شرمم آمد از خواندن و اختیار لرزش دست و پایم را نداشتم.
شهدای شهرم . شرمنده ام از گفتن.
اما می دانید پیش از این به شما (شهدا) توهین می کردند. به اهل بیت( ع) هم. اما دیگر کاری به کار خدا نداشتند. هم او و هم کسانی که هم فکر و هم عقیده اش بودند. اما اینبار نمی گویم شیطان صفتانه که شیطان یقینا بیش از این صفت دارد، آمد و روی خدا شمشیر کشید. هر چه از دهنش درآمد به «خدا» گفت. «خدا». همان خالق هستی . رب العالمین . . . مالک یوم الدین . . او که شما نزدش «عند ربهم یرزقونید» و ما خواندیم و عجیب است که هنوز نفس می کشیم.
آی شهدای شهرم.
اگر آن روز که همکیشان او آمدند و گفتند : (تا کی باید مثل شهر ارواح از در و دیوار این شهر عکس اموات را آویزان کنیم چه خیری تا به حال نصیبمان شده است) و منظورشان عکس شما ( شهدا ) بود ،اگر همان روز کسی همنوا با ما ،صدایش درمی آمد امروز گستاخیشان به خدا نمی رسید.
اگر آن روز که از خاطرات شما می نگاشتیم و با یادتان روحمان را جلا می دادیم ، هم مسلکانش برایمان نوشتند (چسبیدن به این روزها فرو رفتن در قعر یک شب بی پایان است نه افتخار است نه مباهات.این برگها را باید بایگانی کرد) و منظورشان از شب بی پایان، روزهای حماسه و دفاع مقدس بود واز برگ هایی که باید بایگانی شود، شما ( شهدا) ، دلی مانند ما می سوخت، و بغضی می شکست و فریادی بر می آمد،امروز کار به اینجا نمی رسید.
شهدای شهرم.
و اگر آن روز که گستاخانه نوشتند : (حادثه ی کربلا چه دخلی به ما دارد؟ چرا عادت کرده ایم بند نافمان را با معصومین گره بزنیم) دستی به یاریمان می آمد ، کارشان به کفر گویی و الحاد نمی رسید.
و امروز اگرچه دلسوخته ایم از کفرگویی ها و هجویات این نادان ملحد ، شادیم که روحانیت مبارز و انقلابی ، همچون روزهای پرشور انقلاب ،دست در دست جوانان فکور و بیدار و مردم با بصیرت دارالمونین نهاد و دستگاه محترم قضایی نیز مکمل این حلقه شد تا این فرد هتاک دستگیرشده و به سزای عملش ان شاء الله برسد.
اینجانب به نوبه خود این اقدام سخیف و شرم آور و ننگین را در توهین به مقدسات و ساحت مقدس پروردگار و پیامبران محکوم کرده و از اقدام روشنگرانه و به موقع روحانیت معظم به ویژه حضرت آیت الله شیخ رضا انصاری کمال تشکر و قدردانی را دارم وضمن تشکر از دستگاه محترم قضایی خواستار اشد مجازات ، هم برای ایشان و هم برای برخی همفکران و هم مسلکان معلوم الحال ایشان را دارم. آنانی که در قالب برخی انجمن های هنری ، باعث و بانی ایجاد چنین تفکرات وچنین هتاکی ها و بی حرمتی هایی به ساحت مقدس شهدا، اهل بیت(ع) و اکنون وجود مقدس پیامبران و پروردگار می شوند که برخورد با چنین تفکرات ننگینی ، فوق العاده اهمیت دارد.
وبلاگ های ارزشی که این فاجعه را محکوم کرده اند :
پایگاه خبری انصار حزب الله شهرستان دزفول
پایگاه اطلاع رسانی حوزه علمیه حضرت آیت الله سبط الشیخ الانصاری
جلسات مسجد حضرت زینب (س) شهرستان دزفول