این واژه ها عطرِ بهشت دارد ( قسمت پنجم )
انتشار دستنوشته هایی منتشر نشده از دانشجو و معلم شهید حمید کیانی
این واژه ها عطرِ بهشت دارد ( قسمت پنجم )
انتشار دستنوشته هایی منتشر نشده از دانشجو و معلم شهید حمید کیانی
قسمت پنجم – بخش اول
یکی از یادداشتهای معلم شهید حمید کیانی در وصف رهبر کبیر انقلاب
بسم الله الرحمن الرحیم
۲۵ مرداد ماه ۱۳۶۴ روز انتخابات چهارمین دوره ریاست جمهوری است. اخبار ساعت ۸:۳۰ تلویزیون گزارشاتی از چگونگی برگزاری انتخابات سرنوشت ساز را پخش کرد و ضمن آن گزارش مصور اخذ رای امام امت را نیز.
خدایا چه رهبری است! چقدر عظمت روح و شکوه در یک انسان! خدایا! یک انسان است، اما به مثابه هرچه انسانند! یک فرد است، در یک جا! اما عملاً در هرچه قلب پاک و صادق هست، ساکن است.
چنان مسلط بر نفس و معتمد بر آن است که گویی هرچه از امیرالمومنین روایت شده، در او مجسم است همه چیزش نیک و نیکو! خدایا قلبش را خوش ساز و در واویلای قیامت از ما امت ناسپاس و کفور راضیاش فرما! که رضایتش رضایت مولا مهدی و رضای توست.
چنان با شهامت و صلابت است که کوههای خشن و سنگی که میلیونها سال است حوادث دهر افسرده شان نکرده است را لبخند میزند. شهامت و صلابتی که از جدش علی(ع) به یادگار گرفته است.
چنان متواضع است که آرزو میکند خدمتگزارش بخوانند و چنان سرافراز و سترگ، که غریو نهیبش بر سیاه ستم، کابوس وحشتناک خزیده در کاخ سفید ، زرق و برق بیمثال استکبار را لجن مال کرده است.
آری امام! مردی ملک صفت که هرچه زنگار معصیت و گناه است را از قلب مبارکش زدوده است. شاهدی راستین! رهبری که در همه قلبها خانه آراسته است؛ همه جا از دور افتادهترین مزرعههای سرسبز کنارههای مدیترانه و اقیانوس آرام و اقطار عالم تا آحاد ملت ما همه آکنده از مهر و محبت صادقانه و عاشقانه او!
نام بلندش قوت قلبهای مسلمین است و شمشیری بر شاهرگهای ستم و تباهی! خمینی! نام مقدسی که بعد از انبیا و ائمه نام هیچ قائد و مرادی به محبوبیتش نیست! روح الله! و روح و روان ما! به شرافت جدش که به راستی روح پرفتوح عالم اسلام و تشیع است. چه زیبا و پرمعناست آرزوی توفیق اطاعتش را داشتن! خدایا دستمان از دامن پرمهر پیغمبر اکرم کوتاه است کجاست زمانی که پیامبر مبلغ اسلام بود؟ کجاست زمانی که علی(ع) برای دفاع حریم مقدس مکتب سپاه میآراست؟ کجاست فریاد هل من ناصراباعبدالله؟ کجایند تا پاسخ به همه ی فریاد های بی پاسخ خویش را در ندای لبیک یاران امام خمینی در یابند!
پایان بخش اول از قسمت پنجم
ادامه دارد . . .
قسمت پنجم – بخش دوم
خدایا هرچه تنهایی بر امامانمان دردناک بوده است، مانده ایم! اما برای خون همه ی شهیدان اسلام، به فرق شکافته ی امام مظلوم علی ابن الطالب (ع)سوگند که تا زنده ایم، لحضه ای به تنهایی امام رضایت نخواهیم داد و هرگز نخواهیم گذاشت فرمان مبارکش که براستی فرمان پیغمبر و علیست به فراموشی سپرده شود و ضامن اجرای ادعای ما به عظمت سوگند که خون و جان ماست.
با خون گرم خویش، وجوب پیروی محضش را تأیید خواهیم کرد. با تحمل همه ی درد ها و فشارهایی که زیر لوای مقدس آن امام عزیز، بر ما می رسد، ثابت خواهیم کرد، که هر که را ادعای مسلمانی است، و جز در زیر پرچم ولایت خمینی گام بر می دارد، در گمراهی و ضلالت است.
امام عزیز! سر و جانم فدای تو باد. زیر لوای مقدست که راستیش رایت پیغمبر است، در خون خود بغلطم و روح پر فتوحت راضی باشد.
امام عزیز تو تجسم کرامت محمد(ص)، عدالت علی و حلم حسن، عشق حسین، زهد زینالعابدین و بزرگی و شرافت و سخاوت و شجاعت و تقوای همه ی امامان معصومی! تو براستی که از سلاله ی پاک سید الشهدایی! امام عزیز! تو را به جد بزرگوارت قسم می دهم نزد حضرتش شفیع این سرباز رو سیاه خویش باش! شفیعم باشی که به خدا قسم هیچ افتخاری در زندگی به اندازه ی سربازی در رکابت خشنودم نکرده است؛ چرا که این یگانه راه است و تبری و تولی را اینگونه باید پاس داشت. با شمشیر، با خون و با در کف اخلاص نهادن همه ی هستی، برای اطاعت فرمان جانشین پیغمبرکه اینک توئی!
آری توئی طلایه دار قرآن و اسلام و پاسدار هر چه ارزش اسلامی و انسانی است! اماما! تو مایه حیات اسلام در عصر ما شدی! تو بودی که اسلام اسیر در چنگال مستکبران را با خروش بی نظیرت رها ساختی! توئی که شرافت بر باد رفته ی ما را با توکلت باز گرفتی! توئی که به زندگی معنی دادی وگرنه مسلمانانی بی روح و انگیزه بودیم که تفاوتمان با کفر فقط در تحرک زبانمان به ذکر شهادتین خلاصه می گشت.
تو عزیزی! تو روح منی! روح و جانم فدایت باد!
تو پیشوای مایی! هرچه فرمان دهی بر خود واجب می دانیم که گردن نهیم! و به هر قیمت ممکن به کرسی اش نشانیم. ترا به خدا در پیشگاه ربویی درخواست نما که پیغمبر اکرم(ص) برایمان استغفار کند. از علی(ع) و حسین(ع) بخواه تا جزو یارانشان محسوبمان کنند که اطاعتشان را مطلقاً در اطاعت بی چون و چرای مردخدا و مردی چو تو می دانیم.
والسلام
پایان بخش دوم از قسمت پنجم
ادامه دارد . . .