یک باشگاه متفاوت
یک باشگاه پرورش اندیشه ی خانوادگی
روزگار غریبی است. دغدغه ی معیشت چقدر دورمان کرده است از دغدغه هایی که باید مشغله ی غالب وجودمان باشد و مگر انسان جز برای عبد بودن و جز برای بندگی و طی طریق در مسیر کمال خلق شده است؟
شبانه روزمان را «دغدغه ی نان» پر کرده است و از بین الطلوعین تا آخرِ شب مان شده است رفع و رجوع نداشته هایمان.
آن قدر« به خودمان می رسیم» که دیگر وقتی برایمان نمانده است که «به خودمان برسیم». نه! اشتباه نکرده ام. آن به خودمان رسیدن اول از جنس ماده و ظاهر است و این به خودمان رسیدن دوم از جنس درونی و باطنی، از جنس آن داشته هایی که داشتنش عاقبت بخیر می کند آدم را.
روزگار، ما را به سمتی برده است که برایمان اهمیت «پرورش اندام» از «پرورش اندیشه» پیشی گرفته است و در مقابل «خودآرایی» و زیبایی چهره و اندام، «خودسازی» و زیبایی های رفتاری و اخلاقی اصلاً دیده نمی شود.
دغدغه ی سالم بودن غذایی که می خوریم را داریم، اما برای آنچه ذهنمان را تغذیه می کند، نگران نیستیم و مگر «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ» در خصوص توجه به غذای شکم است؟ یا اینکه دارد تذکر می دهد که انسان بنگرد که علم خود را از چه کسى مىگیرد و طعام را، طعام معنوى هم می داند؟
وقت آزادمان با چرخ زدن در نیم وجب گوشی تلفن همراه می گذرد و وقت آزاد فرزندانمان هم «الناسُ علی دینِ ملوکهم»
لذت فرزندانمان در چرخ زدن بین ردیف های رنگارنگ هایپرمارکت ها و اسباب بازی فروشی هاست و چقدر خوب می دانند که از بین روغن ها کدام تراریخته است و برای سلامتی ضرر دارد و کدام خوراکی اُرگانیک تر است و باید برای سبد خرید خانه انتخاب شود.
همه اینها را گفتم تا برسم به «کتاب» . مظلومِ فراموش شده ی این روزهای سبد خرید خانواده ها و برسم به «کتابخوانی»! یک اصل فراموش شده ی به حاشیه رانده شده!
پرورش دهنده ی اندیشه ی آدم ها و همان «یارِ مهربان» و «دانای ِ خوش زبان» و البته این روزها «کمی تا قسمتی گران»
این روزها هم «کتاب» از سبد خرید خانواده ها به کلی حذف شده است و هم مطالعه از برنامه ی روزانه و شبانه ی آدم ها و این خطری بسیار بزرگ محسوب می شود. خطری که نه در کوتاه مدت، بلکه در میان مدت و دراز مدت اثرات مخربش هم بر شخص، هم بر خانواده و هم بر جامعه ظاهر می شود.
این چند کلام رهبر معظم انقلاب را بخوانید و ببینید که چه چیزی به قلب ایشان فشار می آورد؟:
«ملت ما مطالعه کردن را اصلاً جزو کارهای بشری نمی‌دانند! مثل خوراک و ورزش و دیگر چیزهایی که جزو کارهای معمول انسان است. این چه‌قدر خسارت است!؟ واقعاً خدا می‌داند من وقتی یادم می‌آید و این چیزی است که تقریباً هیچ‌وقت از یادم نمی‌رود که مردم ما مطالعه کردن را بلد نیستند، به قلب من فشار می‌آید! از این بابت، ما چقدر داریم هر ساعت خسارت می‌بینیم!؟ »
نمایی از کتابفروشی وارثین دزفول
بیایید کمی به سبک زندگی مان بیاندیشیم!
چند بار روبروی همسر و فرزندانمان به جای گوشی تلفن همراه، کتاب دست گرفته ایم و از لذت کتاب خواندن برایشان گفته ایم و رفتارهای خوبمان را ثمره ی کتاب خواندن عنوان کرده ایم؟
چندبار به خانواده، خصوصاً فرزندانمان لذت قدم زدن بین قفسه های کتاب یک کتابفروشی و انتخاب کتاب و خرید کتاب را چشانده ایم و به او آموخته ایم چگونه کتاب خوب را از بد تشخیص دهد؟ مثل تشخیص روغن زیروترانس از روغن نا زیروترانس!
فرزندانمان نام کتابفروشی های شهر را بهتر می دانند یا نام هایپرمارکت ها را بهتر لیست می کنند؟
چندبار در سالروز اتفاقات خوب زندگی مان کتاب هدیه داده ایم؟
چندبار در کنار اسباب بازی فروشی ، کودکانمان را به کتابفروشی برده ایم و کتاب را به عنوان یک سرگرمی مفید و آموزنده برایش معرفی کرده ایم؟ و البته به عنوان یک هدیه ارزشمند
چندبار در کنار رستوران و فست فود، برنامه ریزی برای رفتن به کتابفروشی کرده ایم تا تغذیه ی ذهن و روح خود و فرزندانمان را تأمین کنیم؟
چندبار با خانواده در کنار هایپرمارکت به «هایپرکتاب» رفته ایم؟ و در کنار باشگاه پرورش اندام به «باشگاه پرورش اندیشه»؟
چقدر در کنار دغدغه ی سلامت جسم خود و اطرافیانمان، دغدغه سلامت روح و روان آنان را با معرفی و مطالعه ی کتاب های خوب داشته ایم؟
خداییش «اندام زیبا » بدون «اندیشه ی زیبا» به چه سرنوشتی محکوم خواهد شد؟
کتاب خوب، معجزه می کند. کتاب خوب هم راه است و هم راهنما.
امامِ این جامعه چه زیبا می فرماید که : « مردم ما، با کتاب، بیش از آنچه که امروز انس دارند باید انس بگیرند. کتابخوانی چیزی است که برای یک ملت، فریضه است؛ واجب و لازم است. مردمی که اهل کتاب خواندن باشند، از لحاظ معلومات و ذکاوت و هوشیاری، تفاوت می‌کنند با مردمی که با کتاب و مطبوعات انس نداشته باشند.»
بیایید برای کتاب و کتابخوانی و پرورش اندیشه، جایی در زندگی مان باز کنیم و ایام تعطیلات نوروزی فرصت مناسبی برای این اتفاق شیرین است.
بیایید یک روز هم دست همسر و فرزاندمان را بگیریم و راهی کتابفروشی شویم و نیم ساعتی در آن فضای زیبا قدم بزنیم ، تورق کنیم و کتاب های خوب بخریم و بخوانیم.
من «کتابفروشی وارثین» را پیشنهاد می کنم.
نمایی از کتابفروشی وارثین دزفول
سالهاست که ماهی چند روز ، ساعاتی را در آن محیط زیبا و پرطراوت می گذرانم. هم تازه های نشر را می بینم و تورق می کنم و هم با راهنمایی «بچه های وارثین » کتاب انتخاب می کنم. بچه هایی که هر کدامشان می توانند راهنمای خوبی برای انتخاب و خرید کتاب خوب برای هر مقطع سنی باشند.
«وارثین» یک کتابفروشی خاص است. چه برای کودکان و چه برای بزرگ ترها. خاص بودنش در این است که دغدغه ی اندیشه ی آدم ها را دارد. «کتاب خوب» پیشکش می کند برای پرورش اندیشه هایی که برای طی راه، در پی راهنما هستند.
و البته در ایم میان من کتاب زندگی شهدا را پیشنهاد می کنم. چرا که به قول شهید فرج الهی، نظر کردن در زندگی شهید، شهید ساز است.
بیایید یک بار هم که شده ، قدم زدن در محیط یک کتابفروشی خوب را تجربه کنیم. لذت خرید و مطالعه ی یک کتاب خوب را بچشیم و به کودکانمان هم بچشانیم.
راستی حتی می شود کتاب هم عیدی داد. کاری که من سال هاست انجام می دهم و دیگر همه ی خواهر و برادرها و برادر زاده ها و خواهرزاده هایم می دانند که برای جشن تولد و عیدی و … کتاب هدیه می گیرند و خداراشکر چقدر عاشق کتاب شده اند.
بیایید اهل کتاب باشیم. بیایید کتابخوان باشیم و به کتابخوانی سفارش کنیم.
گرانی کتاب را قبول دارم، اما برای کتاب نخواندن بهانه ی خوبی نیست. کتابخوان باشی راهش را پیدا می کنی!
بیایید کتابخوان باشیم.
«وارثین» یک «باشگاه پرورش اندیشه خانوادگی» است که به یک بار تجربه کردنش می ارزد.
پانویس:
🌐 آدرس جدید کتابفروشی وارثین : دزفول – پانصد دستگاه – بلوار ولی عصر(عج) – جنب مسجد شهید توتونچی
☎️ تلفن: ۴۲۲۵۵۲۶۶-۰۶۱ و ۰۹۱۶۸۲۳۰۹۷۴
