تاریخ‌نگاری

حکایت قلب ساکت ترین سردار 

به بهانه بستری شدن شیرمرد گردان بلال در بیمارستان

حکایت قلب ساکت ترین سردار 

شنیده ام شیرمرد گردان بلال ، ساکت ترین سردار ، سردار سکوت حاج عبدالحسین خضریان ، قرار است ، قلبش را بسپارد دست دکترها .

حاج عبدالحسین قلبش را داده است دست خدا. دست حسین(ع) . از همان سال هایی که قدم گذاشت در راه دفاع از خاک و آرمانش و من گمان نکنم در سینه قلبی باشد برای جراحی کردن.

تازه خضریان و تخت بیمارستان ؟  خضریان همیشه از تخت بیمارستان فراری بوده است. یادم هست که حاج امیر ابراهیمیان می گفت : در کنار اروند وقتی گلوله دوشکا خورد به شکمش، من به دنبالش می دویدم تا توانستم پانسمانش کنم.

حاج عبدالحسینی که شنیدن نامش در بیسیم های عراق لرزه می انداخت بر قلب دشمن . شیرمردی که ذکر دلاوری هایش در ده ها کتاب هم نخواهد گنجید ، اما گمنام و آرام در گوشه ای از شهر زندگی می گذراند و دل به ستاره های آسمان سپرده است به جای اینکه دل بسپارد به ستاره های روی شانه اش و اصلا او هیچگاه نخواست روی شانه اش ستاره ای باشد.

تیرماه سال ۹۱ بود که الف دزفول را به نامش مزین کردم و از او گفتم ( اینجا را ببینید)  و امروز این سردار سرافراز ۸ سال دفاع مقدس در بیمارستان جماران تهران قرار است تحت عمل جراحی قرار گیرد.

همه دست به دعا شوند و سلامتی و شفای عاجل این بزرگمرد گمنام عرصه حماسه و ایثار را از خداوند منان طلب کنند.

خضریان گوهر یکدانه ای است که وجودش مایه افتخار دزفول و سرزمین عزیزمان ایران است.

وقتی آقا بیاید ، شاید سربازی چون خضریان به کارش بیاید.

به امید سربازی خضریان و تمامی عاشقان در رکاب مسافر آسمانی

پس از نگارش :

با لطف خداوند از خانواده حاج عبدالحسین پیامی به شرح زیر دریافت کردم که هزاران بار جای شکر از درگاه ایزد منان دارد:

«ضمن عرض سلام و تشکر از لطف تمامی دوستان جراحی ایشان به لطف پروردگار و دعای خیر دوستان موفقیت آمیز بوده است و اکنون حال عمومی وی مطلوب می باشد. التماس دعا»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا