با مسئولیننقد نوشته‌ها

اگر به وصیتها عمل نمی کنید،به شهدا توهین و وصایایشان را تحقیرنکنید

به بهانه ی یک پیام که شهدا را « هرکس » و وصیتنامه ی ارزشمند شهدا رو (دو خط وصیت) می داند که نباید نصب العین باشد.

بالانویس:

گاهی می گویم «الف دزفول» تا خاطرات شهدا را روایت می کند، مشکلی ندارد. اما وقتی انتقادی از مسائل مربوط به دفاع مقدس می کند یا خواسته ی شهدا را مطرح می کند و در یک کلام، مطالبه گری می کند،  آماج تهمت و نیش و کنایه برخی می شود، حالا یک نمونه اش را ببینید و خودتان قضاوت کنید. البته بدانید که چنین پیام هایی نتنها الف دزفول را دلسرد نمی کند، بلکه باعث می شود با انگیزه ی بیشتری به راهش ادامه دهد. ان شاءالله

اگر به وصیتها عمل نمی کنید،به شهدا توهین و وصایایشان را تحقیرنکنید

به بهانه ی یک پیام که شهدا را « هرکس » و وصیتنامه ی ارزشمند شهدا رو (دو خط وصیت) می داند که نباید نصب العین باشد.

نمی دانم در پست های قبلی که از مدیران و مسئولین خواستم «به سبک اهل بیت(ع) و طبق وصیت شهدا مدیریت کنید» به چه کسی برخورده است که اینچنین در تحقیرِ شهدا و وصایایشان قلم زده است و برای الف دزفول پیام گذاشته است. پیامی که هم توهین به وصیت و شخصیت شهداست و هم تهمت به الف دزفول.

تهمت به الف دزفول، باشد حق الناسی که ایشان باید روزی جوابگو باشد، چون تهمت از گناهان کبیره است و تکلیف جزایش مشخص. لکن دلیل نگارش این پست این بود که من، توهین به شهدا را نتوانستم تاب بیاورم. لذا از باب امر به معروف و نهی از منکر و دفاع از خون شهدا، چند جمله ای در پاسخ می آورم. مخاطبان عزیز الف دزفول هم اگر پاسخی به این عزیز دارند، از باب تذکر در قسمت نظرات وبلاگ ثبت کنند.

پاسخ الف دزفول

دوست گرامی! اولاً سلام

و اما بعد

نمی دانم چرا اینقدر تلخ از شهدا و وصایایشان می گویید، اما از باب تذکر مطالب زیر را خدمت شما عرض می کنم:

۱- دیدگاه شما خلاف نظر قرآن است زیرا قرآن شهدا را در بالاترین جایگاه ها معرفی می کند و می فرماید« وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ» و نیز « فوق کل ذي برٍّ برٌّ حتي يقتل في سبيل الله فاذا قتل في سبيل الله فليس فوقه برٌّ» که یعنی شهادت اوج همه ی نیکی هاست و شهید همیشه در اوج است. بالاترین مقام را دارد. اما شما برای نام بردن از شهدا، در نهایت تحقیر عبارت «هرکس» را استفاده می کنید. یعنی شهدا در دیدگاه شما «هرکسی» هستند؟ برادرم! بی اعتقادترین دانشجویان من که نماز هم نمی خوانند، برای شهدا ارزش قائل هستند و چنین عبارتی به کار نمی برند.

۲-  دیدگاه شما خلاف دیدگاه امام خمینی (ره) است، زیرا امام در خصوص وصیت شهدا می فرمایند: « پنجاه سال عبادت كرديد، خدا قبول كند، يك روز هم يكى از اين وصيتنامه‏ ها را بگيريد و مطالعه كنيد و تفكر كنيد» و شما به راحتی و با تحقیر و تضعیف می گویید:«هرکس دوخط وصیت نوشت می شود نصب العین؟» و من نمی دانم این همه اعتماد به نفس را از کجا آورده اید و خودتان چقدر عالِم و عارف هستید که وصایای ارزشمندی چون وصیت عارفان شهید حسین بیدخ و حسین خبری را که نه کم نظیر،بلکه بی نظیرند، «دو خط نوشته» تلقی می کنید؟ حتی اگر عالِم و عارف باشید هم موظفید که برای وصیت شهدا ارزش قائل شوید.

۳- گفتید « آنچنان برایشان تبلیغ می کنید که برای رفتن سبقت می گیرند». دیدگاه شما همسو با «بی بی سی» و «وی اُ اِی»، شهدا را جوانانی جوگیر و احساسی می بیند که با چند تبلیغات راهی جبهه شدند و جانشان را از دست دادند و تمام. آیا این توهین به شهدایی نیست که با بصیرت و شناخت و تبعیت از ولی فقیه، عمل به تکلیف کردند و جانشان را دادند تا امروز من و شما به راحتی نان بخوریم؟ بخاطر تبلیغات بود که از هم سبقت گرفتند برای جبهه رفتن؟ و متعجبم از این تفکر در حالی که شهدا هر کدامشان عارفی است و متفکری که ورود به زندگی اش انسان را به حیرت وا می دارد و بهترین الگو برای زیستن هستند و چنین دیدگاهی توهین به شخصیت شهداست. در ضمن برادرم! خوب است یادآوری کنم که در آن سال ها، نه الف دزفول بود و نه نویسنده اش که بخواهند تبلیغات کنند برای جبهه رفتن این بچه ها.

۴- گفتید « برای شهدا گریه می کنید» ما برای شهدا گریه نمی کنیم که شهدا گریه می خواهند چکار. مدام داریم راهشان و خواسته هایشان را تذکر می دهیم و یادآوری می کنیم اول برای خودمان و بعد برای مردم  که فراموش نکنند و اگر دلتنگی و اشکی هم هست ، از دوری و فراق و درد نرسیدن به این بچه هاست که حرجی بر آن نیست. شما دلتنگ نمی شوید ؟ گریه نمی کنید؟ این عیب و نقص است؟

۵- گفتید: «این کسانی که شما ازشان بد می گویید و معتقدید به راه و مرام شهدا پشت کرده اند از همین نظام حکم مسئولیت گرفته اند» . اولاً ما از کسی بد نگفتیم! فقط مدیران را یادآوری کردیم که شهدا ازشان چه خواسته اند و چسبیدن به میز و مقام چه تبعات اخروی دارد و اینکه  فردای قیامت باید پاسخگو باشند و ثانیاً مگر حکم مسئولیت گرفتن از نظام دلیل بر وجود تقوای الهی و خادم بودن فرد است؟ چه بسیار افرادی که از این نظام حکم مسئولیت گرفتند و سپس خیانتشان ثابت شد. مگر بنی صدر حکمش را از دست امام نگرفت؟ عاقبتش چه شد؟ آیا این استدلال رقیق شما می تواند دلیلی برای نرفتن راه شهدا برای یک مدیر باشد؟ و اینکه یک مدیر، مسئولیتش به اندازه ی تقوایش نباشد؟

۶- گفتید « از خون جوانان مردم هزینه می کنید» پس برای تذکر به مدیران چه کنیم؟ «ایسم»های غربی را بهشان یادآوری کنیم؟ یا قرآن و حدیث و خواسته ی شهدا را؟ این می شود هزینه کردن؟ و اگر شهید برای بیدارکردن و درس دادن به دیگران شهید نشده پس برای چه جان داده؟ و مگر شهید بیدخ نفرمود:«می روم تا تو بیایی، اگر این راه بی یاور بماند زندگی را از من دزدیده ای!» راه را نشان دادن و خواسته شهدا را یادآوری کردن می شود هزینه کردن خون؟

۷- گفتید«نه شما از کسی وکالت دارید و نه شهدا به شما اختیار تام داده اند». آیا هر کس می خواهد از شهدا بگوید و وصیت و راهشان را یادآوری کند باید وکالتنامه ثبتی داشته باشد؟ باید سندی دال بر وکالت بلاعزل از شهدا دستش باشد؟ آیا شهدا همه ی مردم را به پیمودن راهشان فراخواندند یا به عده ای خاص وکالت دادند که: شما فقط از ما حرف بزنید. شما فقط حق دارید راه ما و خواسته ما را فریاد بزنید؟ اگر اینطور است که همه سکوت کنیم و شهدا را بسپاریم به دست زمان که خاک بخورند و مگر رهبری در تبیین اولین شاخصه های انقلابی گری نفرمودند : «پایبندی به ارزشها و اصول مبنایی» و مگرذکر وصیت شهدا و راه شهدا از مصادیق پایبندی به ارزش ها و اصول نیست؟

مگر رهبری نفرمودند :« انقلابی بودن فقط منحصر به دوران مبارزه یا دوران امام (ره) نیست، انقلاب و انقلابی گری برای همه دورانهاست و انقلاب یک رود جاری است و همه کسانی که براساس شاخص های انقلابی گری عمل کنند، انقلابی هستند حتی جوانانی که امام (ره) را هم ندیده باشند». شاید شما بر خلاف سخن صریح رهبری خود را انقلابی می دانید و دیگران را یک مشت جوان و نوجوان نپخته وجوگیر و جویای نام ؟ راستی این وکالت تام و بلاعزل از شهدا را خودتان دارید؟

 ۸- گفتید «شهدا دستشان از دنیا کوتاه است»، پس هنوز تفاوت شهید و میت را نمی دانید. رجوع کنید به همان «بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ» شهدا از من و شما بیشتر زنده اند و می توانند دخل و تصرف داشته باشند. دختر شهید صالحی یادتان رفته؟ مگر بابای شهیدش کارنامه اش را امضا نکرد؟ دستش از دنیا کوتاه بود؟

و ۹ – تهمت دکان داری و نفاق به الف دزفول زدید که واگذار می کنم به خداوند. حق الناسی که بعدها باید جوابگو باشید.

و تمام این موارد را از باب تکلیف و تذکر و امر به معروف گفتم تا خدای نکرده روزی مدیون شهدا نباشید و شهدا سر راهتان را نگیرند و من دوباره وصیت شهید مجید طیب طاهر را به شما یادآوری می کنم که «درباره ی مظلومیت شهدا می گویم. آنها رفتند از یک سو خوشحال که به کمال رسیدند و از سوی دیگر نگران که آیا کسی پا روی خونشان نمی گذارد؟ پس بدانید ای مردم که شهدا با بعضی از شما خون دل خوردند و همچون شمع سوختند و صحبتی نکردند. اما بدانید در روز یوم الحساب از شما سوال می کنند که در مقابل خون گرانمایه ی شهدا چه کردید ؟»

والسلام. و من الله التوفیق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا