خاطره شهدا

عکس آخر ، آخرین عکس

به بهانه یادی از دانشجوی شهید عبدالحمید صادقجولا

وسعتی به پهنای منطقه فتح المبین با غنچه های تازه شکوفا شده در بستر سبزه هایی آغشته به بوی بهار ، در دومین روز بهار ۶۱ ، برای حمید جشن تولد ۲۲ سالگی اش را جشن گرفته اند و حمید، بی خیال جشن تولدش، آرام و استوار دارد در ستونی که به سمت عشق می رود، گام بر می دارد.

ناگهان بر می گردد و دوربین را می دهد دست رضا[۱].

رضا ! از من عکس بگیر. چند دقیقه دیگر شهید می شوم.

رضا متعجب از حرف حمید ، از او می خواهد که شوخی نکند.

اما حمید بی خیال قضیه نمی شود و می گوید : تو حالا این دوربین را از من بگیر و از من عکس بینداز. یادت باشد که حتما این عکس را به خانواده ام نشان بدهی.

رضا کمی دلش می لرزد .

دوربین را می گیرد و حمید همانطور که دارد توی ستون حرکت می کند به سمت رضا برمی گردد و رضا دکمه دوربین را فشار می دهد و افسوس که رضا نمی داند دارد آخرین لبخند حمید را ثبت می کند.

همان عکسی که آخرین لحظه رضا از حمید گرفته است

 

دست رضا هنوز روی دکمه دوربین هست یا نیست ، صدای انفجار خمپاره ای بلند می شود و حمید روی زمین می افتد.

ترکش ، صاف خورده است توی قلب حمید.

دست های رضا بی حس می شود. می نشیند بالای سر حمید. هنوز “حمید حمید” گفته یا نگفته و اشک هایش هنوز برگونه جاری نشده اند که یاد حرف چند دقیقه پیش حمید می افتد.

همان لحظه ای که دوربین را داد دستش.

گفته بود:«وقتی شهید شدم ، بالای سرم نمانی. برو . بچه ها ناراحت می شوند».

رضا مانده است چه کند.

خون حمید دارد همان شقایق ها را که برایش جشن تولد گرفته بودند سیراب می کند.

تمام قطعه های پازل یک حقیقت در پیش روی رضا کامل شده اند که «حمید صادق جولا از شهادتش آگاه بود»

تمام تصاویر، کنار پیکر حمید و پیش روی رضا رژه می روند.

همان چند لحظه پیش بود که به حمید گفت : جلو نرو . شهید می شوی.

و حمید با همان لبخند همیشگی اش گفت : «بگذار شهید شوم، آنوقت تو برو و صبر مادرم را ببین

یاد حرف ها و حرکات و رفتار چند روز پیش حمید می افتد.

یاد آن روزی که به مسعود وعظیم گفته بود : این بار رفتن من برگشتی ندارد.  بیایید برویم و توی شهر گشتی بزنیم تا دیوارنویسی هایم را برای آخرین بار ببینم. آخر حمید خطاط و خوشنویس خوبی بود.

 

شهید حمید صادق جولا در حال دیوار نویسی

 

و پس از آن گفته بود : مسعود! عظیم! قلمم روی زمین نماند . . .

چشمان حمید بسته شده است. لبخند روی لبش هنوز جلوه می کند و رضا دارد فقط آرزو می کند که آخرین عکس حمید ، در روز جشن تولدش ،خوب افتاده باشد .

شهید عبدالحمید صادقجولا متولد ۱۳۳۹ در مورخ ۲/۱/۱۳۶۱ در عملیات فتح المبین  به شهادت رسید و مزار مطهرش در قطعه ۲ گلزار شهدای شهیدآباد دزفول ، زیارتگاه عاشقان است


[۱] رضا علیزاده اصل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا