با مسئولیننقد نوشته‌ها
موضوعات داغ

ادبیات مقاومت دزفول از «تقریظ» های رهبری سهمی ندارد!!

 ادبیات مقاومت دزفول از «تقریظ» های رهبری سهمی ندارد!!

دلگویه ای با مسئولین و مردم دزفول در خصوص حوزه ادبیات مقاومت و پایداری

 

همزمان با ۳۰ آبان، روز «قهرمان ملّی» و سالگرد پیروزی جبهه مقاومت و پایان سیطره‌ی داعش، «رویداد ملّی قهرمان» و هفدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت همراه با انتشار تقریظ‌های حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای بر سه کتاب مربوط به شهدای جبهه مقاومت برگزار شد.

 

هر بار که تقریظی از مقام معظم رهبری بر یکی از کتاب های دفاع مقدس منتشر می شود، دلم می سوزد و به شدت حال و روزم به هم می ریزد. یاد شهدای دزفول و کتاب هایی که از این مظلومان بی نام و نشان به رشته تحریر درآمده است می افتم و یاد کتاب هایی که طی این سال ها باید چاپ می شد و به برکت اهمیت قائل نشدن برخی ها برای این حوزه مهم ، هیچگاه چاپ نشد. یاد شهدایی که امروز باید همچون ابراهیم هادی شهره ی دنیا می شدند و به لطف کم کاری ها و غفلت ها و بی خیالی ها، نشدند و نام نشانشان را در شهر خودشان هم نمی شناسند.

یاد این درد که پایتخت مقاومت ایران ، دزفول ، حتی یک کتاب هم ندارد که مزین به تقریظ حضرت آقا شده باشد.

اتفاقی که به راحتی آبِ خوردن و با پیگیری ها و البته ارزشمند دیدن و ضرورت دانستن این مهم توسط برخی از پایتخت نشینان دزفول می تواند رخ بدهد ، اما سالهاست که به دلایلی انجام نشده است و  متاسفانه ادبیات مقاومت و پایداری دزفول در کتاب های تقریظ شده رهبری سهمی ندارد.

دلم از آنجا می سوزد که  بسیاری از شهرها در این مهم گوی سبقت را از دزفول ربوده اند.

شهرهایی که یک هزارم دزفول هم در مقاومت و پایداری آن هشت سال مقدس برجستگی نداشته اند.

شهرهایی که هیچگاه مردمشان درد و زخم و رنجی به اندازه دزفولی ها نکشیدند.

شهرهایی که اثر و آثاری از موشک ها و توپ ها و راکت ها و ویرانی ها و خرابی ها به خانه و زندگیشان نرسیده بود.

شهرهایی که به اندازه یک صدم دزفول شهید و جانباز و آزاده و ایثارگر ندارند.

شهرهایی که آمار رزمندگان حاضر در میدان های نبردشان به اندازه ی یک صدم دزفولی ها هم نمی شود.

اما در حوزه ادبیات پایداری مشهورترین کتاب ها را دارند. کتاب هایی که گاه به تقریظ رهبری هم رسیده است.

دزفولی هایی که گاه یک لشکر نیرو در جبهه نبرد داشتند و شده بودند داغ روی جگرِ صدام حالا در این مقوله واگن آخر قطار ادبیات مقاومت و پایداری هم نیستند.

شهرهایی را می شناسم از همان نمونه ها که برشمردم که گاهی یک نویسنده ازشان حتی سه کتاب دارد که به تقریظ رهبری رسیده است و کتاب هایی می شناسم که گاه متهم اصلی تحریف و تصاحب و مصادره قهرمانی های دزفولی ها و سانسور دزفولی ها از بخش های مختلف مقاومت هشت ساله هستند، اما باز هم با پیگیری های مجدانه مسئولین، رابط ها و نخبگانشان، توانسته اند کتابشان را به دست رهبر برسانند و تقریظ بگیرند.

این مهم از ارزش گذاری، دغدغه ، دلسوزی ، ضرورت و ارزش و اهمیت قائل شدن مسئولین و نخبگان آن شهرها برای این حوزه از کتاب و روایت کردن سرگذشت قهرمانان شان برای عالم است.

مهمی که در دزفول هیچگاه ندیدم!

دزفولی با آن سابقه درخشان در دفاع مقدس ، با آن مقاومت اسطوره ای زیر موشکباران های رژیم بعثی، با یک لشکر نیرو در جبهه های نبرد، با مردمی که یک روز شهرشان را ترک نکردند ، با ۲۶۰۰ شهید و هزاران جانباز و ده ها هزار رزمنده ی ایثارگر.

شهری که بسیاری از شهدایش را نه در یک جلد کتاب که در ده ها جلد کتاب باید معرفی کرد. با شهدا و ایثارگرانی که روایت ها و زمانه و زندگی بی نظیری نه در ایران که در دنیا دارند.

شهری که به دلایل متعدد اگر چه در حوزه کتاب دفاع مقدس خیلی غنی و قوی عمل نکرد، اما باز هم به همت برخی گروه های مردمی مثل روایتگران شهدای دزفول و نیز مرکز فرهنگی دفاع مقدس و نیز برخی اشخاص و گروه های علاقه مند، کتاب هایی خوب را به حوزه نشر تقدیم کرد.

اما دریغ از ذره ای حمایت . . .

یاد کتاب «ناجی» می افتم. یاد آن چهار سال دوندگی، تا اینکه کتاب از بهترین انتشارات کشور یعنی سوره مهر به چاپ رسید ، اما با بی اعتنایی و بی توجهی مسئولین مختلف دزفول و البته مردم، به اهداف اولیه اش که حتی شناختن شهید در شهر خودش دزفول بود هم نرسید، چه برسد به اینکه این کتاب بخواهد در کشور مطرح شود.

یادم هست وقتی به یکی از مسئولین فرهنگی دزفول مراجعه کردم تا برای معرفی کتاب به مردم چند بنر در سطح شهر بزند، مخالفت کرد و بجز یک رونمایی اداری، هیچ مراسم معرفی و رونمایی برای کتاب در هیچ کجای شهر برگزار نشد!

این وسط شاید تقریظ گرفتن، بعیدترین اتفاق بود اگر انتظارش را می داشتم.

کجا مسئولینی که حاضر به چاپ یک بنر نبودند ، برای رساندن کتاب به رهبری و تقریظ گرفتن، کوپن شان را هزینه می کردند؟

مهم تر از رساندن یک کتاب به مرحله چاپ ، برنامه ریزی برای تبلیغ و معرفی کتاب به صورت تخصصی و حرفه ای است که باید توسط مسئولین، ارگان ها و گروه های مردمی به صورت مداوم و به طرق مختلف و تخصصی و حرفه ای انجام شود که دزفول در این مقوله نمره صفر می گیرد.

این سرنوشت تلخ کتاب ناجی بود که یادداشت دو معاون وزیر و یادداشت دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی را در کارنامه اش داشت و این وسط کتاب های بی نظیری مثل «حاج عظیم» ، «راه ناتمام» ، «جوانمرد قصاب» ، «آسمان خبری دارد»، «سید زنده است» ، «زخم نارنج» ، « از آن ۱۸ ماه و هفت روز » و . . . سرنوشتی مشابه داشتند و در همان چاپ اول متوقف شدند.

و در مقابل کتاب هایی شاید ضعیف تر از این کتاب ها و غیر مستندتر از این کتاب ها از شهرهای دیگر توانستند با ارزش گذاری و مشارکت مسئولین و نهادها و البته مردم ، سرنوشت های بهتری کسب کرده و نیز تقریظ رهبری را اخذ کنند.

 

علل مختلفی را برای عدم ورود مسئولین امر(آنانکه توانایی و رابطه اش را دارند) به موضوع اخذ تقریظ رهبری برای کتاب های حوزه ادبیات مقاومت و پایداری دزفول می بینم که بازگو کردنش دردی را دوا نخواهد کرد و روح و روحیه دوستان درگیر این حوزه را بیشتر متلاطم خواهد کرد، اما شاید مهمترین دلیلش عدم ادراکِ اهمیت نشر و خوانش و تکثیر کتاب در این حوزه است.

در اهمیت نشر «کتاب» همین بس که مردم بدانند اکثر تحریفات صورت گرفته در خصوص دزفول و مصادره قهرمانی ها و عملکرد رزمندگان دزفول به نام لشکر های دیگر در فیلم های سینمایی و مستندهای صدا و سیما مثل مستند «ایستاده در غبار» و نیز ثبت بخش هایی از مقاومت و پایداری و خدمات پشت جبهه مردم دزفول به نام شهرهای دیگر، ثمره استناد به برخی کتاب هایی است که دزفول را در دفاع مقدس محو کرده اند و برخی از همین کتاب ها از مشهورترین کتاب های دفاع مقدس و گاهی تقریظ گرفته هم هستند. کتاب هایی که به دلیل تبلیغات پرهزینه و گسترده ای که توسط مسئولین برای این کتب شده است، برای خود در دنیای نشر و در سبد خرید مردم جای خوبی باز کرده اند.

 

حوزه کتاب دفاع مقدس در دزفول مظلوم است و روز به روز مظلوم تر می شود.

بعد از کتاب ناجی و نامهربانی ها و ناملایمات و آزارهایی که دیدم ، تصمیم گرفتم دیگر به حوزه کتاب وارد نشوم و فرصتی را که چند ماه یا چند سال برای نوشتن یک کتاب باید صرف کنم و ثمره اش در کتابخانه ها خاک بخورد، آن فرصت را صرف شهیدنگاری در سایت الف دزفول کنم و شهدای بیشتری را اگر شده در حد یک یا چند خاطره به مردم معرفی کنم!

نا ملایمات و نا مهربانی ها در حوزه ادبیات مقاومت و پایداری در دزفول زیاد است و هیچ یک از مسئولینی که دستشان می رسد که کاری انجام بدهند، برای این حوزه ارزش قائل نیستند و لذا مردم دزفول باید منتظر باشند تا بیش از پیش شاهد تحریف ها و تصاحب و مصادره قهرمانی های خود و فرزندانشان در سال های حماسه و ایثار باشند.

امید که این روند روزی تغییر کند ، که البته بعید می دانم!

  

‫۴ دیدگاه ها

  1. با سلام خدمت جناب آقای موجودی

    آیا تلاشی در جهت استفاده از ظرفیت نخبگان دزفول مانند آقای حجت الاسلام خسرو پناه و آقای دکتر مخبر و هم چنین آقای دکتر یامین پور که اهل رسانه هم هستند برای رساندن این کتب به دست حضرت آقا و یا معرفی در صدا و سیما صورت گرفته است؟
    بله متاسفانه ستادهای پشتیبانی جبهه و جنگ خواهران دزفول هم مظلومانه زیر سایه ستاد های اندیمشک دیده نشده گرچه واقعا کار برای خدا بوده اما برای ثبت در تاریخ و این که فرزندانمان در آینده بتوانندبا افتخار از
    مردمان غیور شهر و دیارشان یاد کنند لازم و ضروری است .

  2. سلام
    خدا قوّت
    چرا خار لای زخم می‌کنید!
    ماشاءالله کلّی تجربه تو حوزه مدیریت مسئولین دزفولی دارید!
    اگر آبی از این‌ها توی حوزه حفظ و نشر دوران هشت‌سال‌دفاع‌مقدس گرم می‌شد همان سی سال پیش انجام می‌دادند!
    هم‌آنهایی که استخوان خوردشده در میادین مختلف دوران دفاع‌مقدس دارند!
    فقط اختلافاشان با بقیه، نوع سلول بکار رفته در حس ناسیونالیسم‌شان است! که این نوع سلول(ناسیونالیسم) از نوع خنثی در آنها هست، بطوریکه وقتی بارها باهشون صحبت اعتراضی داشتم، یا بحث رو عوض می‌کنند یا حواله به وقت ویا دیگری می‌دهند!
    حاشا نمی‌کنند ولی استقبال هم نمی‌کنند!
    همان اشکال در سلول ناسیونالیسم است که اصلاً تمایلی به قوم و کیش خود ندارند!

    حالا با زنده شدن این خاطره‌های تلخ خواب ازم گرفته میشه!😇

    ان‌شاءالله خداوندمتعال همه‌ی ما را به راه راست هدایت و عاقبتمون را ختم بخیر فرماید.

    شما هم ان‌شاءالله ظل توجهات ولی‌عصر عجل‌الله‌فرج‌شریف موفق و مؤید باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا