یادهای ماندگار
موضوعات داغ

امانت دار سیدرضا

به بهانه عروج جانباز سرافراز حاج حسین دیانت فر

امانت دار سیدرضا

به بهانه عروج جانباز سرافراز حاج حسین دیانت فر

به قلم :

لیلا محمدی نویسنده کتاب «زلال» زمانه و زندگی شهید سیدرضا پورموسوی

شال سیدرضا سالها دستش امانت بود تا اینکه یک روز بهاری با هماهنگی آقای چنانه برای گرفتن شال با همسرم به خانه شان رفتیم. آقای دیانت فر و همسرشان مهربانانه پذیرایمان شدند.
هر کدامشان از شال سید خاطره داشتند.
همسرشان تعریف کرد:« هر وقت جراحات و سردرد ناشی از جنگ‌ حسین را اذیت می کرد، شال سید را می گرفت و بر سرش می گذاشت، دردش آرام می شد. تا اینکه پارچه ی شال بور شد و تار و‌ پودش وا رفت. از دم دست برداشتم.»
آقای دیانت فر هم با خوش زبانی مخصوص خودش خاطره ی شال هایی را که سال ۶۴ از سیدرضا تحویل گرفته و در سفر مشهد بر ضریح امام رئوف علیه السلام طواف داده بود، تعریف کرد:« دو تا شال بود. یکی کوچک و یکی بزرگ، سمت آقایون طوافشون دادم. مونده بودم سمت خانم ها رو چه کار کنم که انگار یه خانمی متوجه استیصال من شد. شال ها رو ازم گرفت. طواف داد و برگردوند.»
خدمتشان عرض کردم سیدرضا به دوستان دیگرشان هم شال برای تبرک به حرم امام رضا علیه السلام داده بود از جمله آقای لواف و آقای پورمطلوب ، و سیدمسعود حیات زاده که در جزوه اش جلوه ی رحمت حق، بدونِ ذکرِ نام ، ماجرایش را نوشته.
انگار که قامت سیدرضا برایش تداعی شد.چشمهایش موج‌ برداشت و گفت: «همیشه شال دور گردنش بود. گاهی دور کمرش هم شال می بست. شالش همیشه بوی عطر گل محمدی می داد. سه روز مانده به شهادتش شالی که الان دست من هست از او گرفتم ….»
همسر محترمه شان شال را آورد. حسین آقای دیانت دو دستی آن را گرفت. بوسید و سمت من پیش آورد:« این شال این همه سال پیش من امانت بود. حالا خدمت شما.»
شال را گرفتم . بوی عطر گل محمدی می داد.
خداحافظی کردیم و از خانه شان بیرون آمدیم اما با آقای دیانت فر که روده هایشان را در جنگ از دست داده و با روده ی مصنوعی ذره ذره درد می کشید، مرتبط بودم. پرونده پزشکیش را به بنیاد شهید دادیم اما دیگر خبری از ایشان نداشتم تا دیشب که اعلامیه ی عروجش را در وضعیت آقای دینارزاده دیدم.


ان شاءالله در آن سوی حیات مادی، در زندگی باقی، همنشین سیدرضا باشند.
برای شادی روحشان صلوات بفرستیم.

سایت زلال: فرزندشان بعد از رحلت شان تعریف کردند که چند روز پیش درخواست کرده بودند که او را روی مزار سیدرضا ببریم. وقتی با اصرارِ ایشان، بالاخره پدر را به سر مزار برده بودیم با زبان رفاقت و بلند بلند با سیدرضا درد و دل میکرد و به سیدرضا می‌گفت که ما را تنها گذاشتی و رفتی و… دلش را با سیدرضا خالی کرده و آرام شده بود.
خداوند ایشان را که تا آخرین لحظات عمر خویش دلباخته و عاشق رفیق قدیمی خود ، شهید پورموسوی زندگی نموده بود غریق رحمت فرمایند و همنشین ائمه اطهار و شهدا باشند.

 

منبع: سایت زلال

 

پانویس :

حاج حسین دیانت فر جانباز ۵۰ درصد دوران هشت سال دفاع مقدس شهرستان دزفول، جمعه گذشته مورخ ۲۵ آبان ماه ۱۴۰۳ دعوت حق را لبیک گفت و به یاران شهیدش پیوست.

لازم به ذکر است حاج حسین دیانت فر متولد ۱۳۴۵ اعزامی لشکر ۷ حضرت ولیعصر در ۳ فروردین ۱۳۶۳ در منطقه طلایه و عملیات خیبر بر اثر موج انفجار از ناحیه سر و گردن مجروح شد و  در ۲۲ بهمن ۱۳۶۴ طی عملیات والفجر۸ در منطقه اروندرود بر اثر اصابت گلوله به شکم مجدداً مجروح گردید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا