خاطره شهدا

تقدیر احمد شهادت بود

روایت هایی از شهید احمد فرجی

تقدیر احمد شهادت بود

روایت هایی از شهید احمد فرجی

نذر آمدن امام

در دوران رژیم ستمشاهی، بدون اینکه ما خبر داشته باشیم، تصاویر و اطلاعیه های امام خمینی (ره)را پخش می کرد و برای اینکه کسی متوجه نشود، می گذاشتشان زیر پیراهنش.

علاقه وصف نشدنی به امام خمینی داشت و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نذر کرده بود که اگر امام به ایران بیایند یک گوسفند قربانی کنند و در همان روزی که امام آمد هم به نذر خود عمل کرد.

راوی:خواهر شهید

 

 

دست دهنده ی احمد

هربار که حقوقش را می گرفت، اول مقداری از آن را بین نیازمندان تقسیم می کرد و بجز بخشی اندک از آن را برای خودش نگه نمی داشت. حتی یک قطعه زمین داشت که بجای اینکه خانه و سرپناهی با آن بسازد، آن را به یکی از اهالی نیازمند بخشید.

 راوی:همسر شهید

 

 

یک روز قبل

یک روز قبل از شهادت احمد، سیدی درب خانه مان را زد و گفت: « فردا حوالی ساعت ۸ صبح برای یکی از جوانان خانواده ی شما اتفاقی خواهد افتاد!» قدری نگران شدم که این سید که بود و حرفی که زد چه بود؟!

شب، وقتی احمد آمد خانه ، دیدم مقداری مواد غذایی و یک کارتن شیر خشک برای دخترم خریده است. گفت: « ممکنه کسی نباشه که براتون خرید کنه! »

فردا ساعت ۸ صبح هواپیماهای عراقی حمله کردند به شهرک و یکی از شهدا ، احمد بود.  

راوی:همسر شهید

 

 

خواب احمد

صبح همان روزی که به شهادت رسید، وقتی از خواب بیدار شد، گفت: «دیشب خواب بدی دیدم! خواب دیدم ماشینم آتیش گرفته!»

این را که گفت، پدرم بهش گفت: «امروز نرو سر کار! بمون خونه!» احمد هم که نگرانی پدر را دید ، روی حرف پدر حرفی نزد و نرفت سر کار.

موتورش را برداشت و از خانه زد بیرون. هنوز دقایقی نگذشته بود که صدای انفجار توی شهرک پیچید.  احمد در همان حمله هوایی مجروح و در بیمارستان به شهادت رسید.

نکته ی جالب اینکه همان روز ، ماشین کارکنان هفت تپه که قرار بود احمد با آن به محل کارش برود نیز مورد اصابت راکت هواپیما قرار می گیرد و تعدادی از همکاران او به شهادت می رسند. سرنوشت احمد این بود که با شهادت برود.

  راوی:خانواده شهید

 

 

تقدیر احمد

احمد کارگر شرکت هفت تپه دزفول بود. روز حادثه نرفته بود سر کار و  اتفاقا همان روز مینی بوس حامل کارگران شرکت مورد اصابت راکت هواپیماهای عراقی قرار گرفته و برخی شان به شهادت رسیده بودند. تقدیر احمد شهادت بود. با اینکه از مینی بوس جا ماند، اما از قافله شهدا جا نماند

 راوی: حاج هوشنگ غلامی

 

 

 

وانت بدون بنزین

یازدهم مهرماه سال ۱۳۵۹ ، به همراه پدر و سایر اعضای خانواده توی خانه نشسته بودیم که ناگهان صدای انفجار و رگبار مسلسل بلند شد. صدای انفجارها خیلی نزدیک بود و مطمئن بودیم شهرک مورد اصابت قرار گرفته است. بلافاصله من و پدرم سوار بر وانت مزدای ۱۶۰۰ شدیم و در حالی که ماشین خیلی بنزین نداشت، به طرف محل انفجارها حرکت کردیم.

در خیابان ورودی شهرک (بلوار شهدا) و روبه روی خانه آقای «خانی زاده»، چشمم افتاد به «احمد» که کنجی از خیابان افتاده بود روی زمین و بدنش غرق در خون بود. یک ترکش بزرگ خورده بود به قسمتی از ران پایش و بخشی از آن کنده شده بود. گوشه ای دیگر مجروحین دیگری بودند از جمله آقای آکابندی که مجروحیت آنان نسبت به احمد زیاد نبود.

کنار احمد ترمز کردیم و با کمک هم او را گذاشتیم عقب وانت و حاج عبدالحسین غلامی هم به همراه او عقب وانت سوار شد.

اصلاً حواسم به وضعیت بنزین ماشین نبود. راه افتادم سمت دزفول که احمد را به بیمارستان افشار برسانم که همان ورودی شهرک ماشین خاموش شد.

دلشکسته و نگران چشمم را به آسمان دوختم و با تمام وجود از خدا خواستم که : «خدایا! کمک کن این بنده خدا را برسانم بیمارستان!»

استارت زدم و پایم را گذاشتم روی گاز و ماشین با شتاب حرکت کرد و تا درب بیمارستان افشار بی وقفه حرکت کردم. احمد را از عقب وانت آوردیم پایین و بردیم داخل بیمارستان. غلغله بود. « دکتر ظهیرالاسلام» آنجا بود. خودش را به احمد رساند، اما به دلیل شدت خونریزی احمد دوام نیاورد و توی همان حیاط بیمارستان به شهادت رسید.  

 راوی: حاج هوشنگ غلامی

 

شهید احمد فرجی متولد ۱۳۳۶ در مورخ ۱۱ مهرماه ۱۳۵۹ در حادثه حمله هوایی به شهرک منتظری دزفول در اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و مزار مطهرش در گلزار شهدای محمدبن جعفر شهرستان دزفول زیارتگاه عاشقان است

 

با تشکر از تارنمای شهدای شهرک شهید منتظری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا