خاطره شهدا
-
پیکرش دوبار جانمان را نجات داد (قسمت دوم)
پیکرش دوبار جانمان را نجات داد (قسمت دوم) روایت لحظه به لحظه از شهادت شهید علی گلچین پور در عملیات…
بیشتر بخوانید » -
پیکرش دوبار جانمان را نجات داد (قسمت اول)
پیکرش دوبار جانمان را نجات داد (قسمت اول) روایت لحظه به لحظه از شهادت شهید علی گلچین پور در عملیات…
بیشتر بخوانید » -
آن مادرِ چادر به کمر بسته ی بیل به دست
آن مادرِ چادر به کمر بسته ی بیل به دست روایت مادری که تاریخ را به حیرت واداشت روایت…
بیشتر بخوانید » -
آن روز که علمِ علمدار شکست
آن روز که علمِ علمدار شکست خرده روایت هایی از شهید عبدالعلی بهزادی راد ساده زيستي عبدالعلي بهزادي راد زبانزد…
بیشتر بخوانید » -
پوتین های خدایی
بالانویس۱: «شهید خدایی خراط نژاد» را چند روز پیش در پست «مادرش روز تشییع لباس سبز پوشید» برایتان معرفی کردم.…
بیشتر بخوانید » -
سی و چهار روز بعد . . . (قسمت دوم)
بالانویس: شهید علی دوستانی دزفولی را هنگام نگارش کتاب«ناجی» شناختم. او دایی حسین بود، اما یک سال از حسین کوچک…
بیشتر بخوانید » -
سی و چهار روز بعد . . . (قسمت اول )
بالانویس: شهید علی دوستانی دزفولی را هنگام نگارش کتاب«ناجی» شناختم. او دایی حسین بود، اما یک سال از حسین کوچک…
بیشتر بخوانید » -
مادرش روز تشییع لباس سبز پوشید
مادرش روز تشییع لباس سبز پوشید خرده روایت هایی از شهید خدایی خراط نژاد طعم تلخ فقر پدرش کارگر بود…
بیشتر بخوانید » -
روایت هفتم: نامحرم بودیم. دست هایمان برای کمک بسته بود
بالانویس: پنجشنبه، ۱۷ خرداد ماه ۱۳۶۳ مصادف با هفتم ماه رمضان ساعت ۲۳:۵۰ دقیقه ، شهرستان دزفول باز هم…
بیشتر بخوانید » -
روایت ششم: برادر چهارساله ام شهید شد
بالانویس: پنجشنبه، ۱۷ خرداد ماه ۱۳۶۳ مصادف با هفتم ماه رمضان ساعت ۲۳:۵۰ دقیقه ، شهرستان دزفول باز هم هدف…
بیشتر بخوانید »