مگر از روی جنازه من رد شوند
روایت اولین شهید دفاع مقدس دزفول شهید نعمت الله پولادی
نان حلال
نعمت الله در دیماه ۱۳۳۹ در خانواده ای به دنیا آمد که از نظر مالی بسیار ضعیف و البته اهل کار و تلاش و زحمت و خوردن نان حلال بودند. او فرزند دوم خانواده و دارای چهار خواهر و دو برادر بود.
از زمانی که بدنیا آمد فشار زندگی و زحمت و محرومیت بر دوش خانواده سنگینی می کرد اما او با مشکلات فراوان به مدرسه رفت.
با شروع دوره راهنمایی بود که به مطالعه و بهره گیری از رهنمودهای قرآن و سایر کتب مذهبی پرداخت و در جلسه قرائت قرآن مسجد محل شرکت کرد. دوران دبیرستان را در رشته ادبیات شروع کرد و بعلت علاقه به این رشته دوره دبیرستان را با نمرات خوب به پایان رسانید و ديپلم گرفت.
تحصیلاتش را از دبستان تا دبیرستان به بهترین شکل ادامه داد و دیپلمش را در رشته علوم انسانی گرفت.
عصای دست بابا
از اولین روزی که توانایی جسمی کار کردن را پیدا کرد در کنار پدر ایستاد. حدود کلاس پنجم ابتدائی بود که تابستان و حتی روزهای تعطیل رابه کارگری می رفت تاهم مشکلی ازمشکلات متعدد خانواده را حل کند و هم مزه رنج و زحمت را بچشد. به همین دلیل فردی صبور و زحمت کش و کم حرف و کم توقع تربیت شد و همه ناملایمات را در برابر ایمان سرشار به خدا ناچیز می دید و هیچگاه زبان عجز و ناله را نمی گشود.
طعم تلخ فقر
دوران دبیرستان برای او بسیار سازنده و مفید بود. زیرا که در این مدت موفق شد با موازین اسلامی آشنا شود. ضمن شرکت در جلسات قرآن مسجد فولادیان برای تأمین معاش زندگی در تابستانها به کار بنائی می پرداخت و از دسترنج خویش کتاب و دفتر و سایر احتیاجات خود را تهیه می کرد.
او در خانه ای محروم و محقر زندگی می کرد و خانواده ده نفری آنان در یک اتاق زندگی می کردند. این وضع او را بسیار رنج می داد و چون محلی برای مطالعه نداشت، به بیرون از شهر می رفت و در زندگی تنها امیدش به رحمت خداوند بود.
بعد از طی دوره عمومی رشته فرهنگ و ادب در خرداد ماه سال ۵۷ دیپلم گرفت. انقلاب اسلامی در بالا رفتن بینش مذهبی و سیاسی او بسیار مؤثر بود شهادت رفقایش در دوران انقلاب باعث شد که معنی و مفهوم شهادت را بخوبی درک کند. بعد از پیروزی انقلاب بعلت ضعف مالی خانواده به کارگری مشغول شد تا زمانی که برای خدمت سربازی احضار شد
سرباز
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، زمانی که برای خدمت سربازی احضار گردید، ضمن تکمیل دانش نظامی به مبارزه بی امان بر علیه فریب خوردگان ملحد کمونیست پرداخت. بعد از اتمام دوره آموزش نظامی در مرکز آموزشی کرمان، استان خوزستان را برای ادامه خدمت سربازی انتخاب کرد و به پادگان خرمشهر منتقل شد. با شروع درگیری های مرزی ایران و عراق در مرزهای جنوبی، برای حفاظت از مجتمع پتروشیمی، مدت سه ماه به مرز ایران و عراق رفت.
مگر از سر جنازه من رد شوند
وقتی که کودتای نافرجام مزدوران آمریکایی رخ داد، وی در جبهه به سر می برد و با تیزبینی خاصی عناصر کودتا را در اطراف خود زیر نظر داشت. در یکی از گفته هایش بیان کرد:« که اگر خود تنها باشم هم در مقابل آنها خواهم ایستاد مگر از سر جنازه من عبور کنند تا بتوانند بر اسلام و مسلمین ضربه بزنند» .
او فرمانده خائن گردان خودشان را به همراه دوستان همرزمش تحویل دادگاه ارتش داد. از او سؤال کردند اگر کودتا پیروز میشد و ارتش عراق حمله می کرد، آیا پادگان شما تسلیم می شد؟ جواب داد:« اگر تمام پادگان هم تسلیم می شد، ما دیپلمه های وظیفه دزفولی تسلیم نمی شدیم.» پس از اینکه درگیری های مرزی شدیدتر شد، او نیز به مرز شلمچه اعزام شد.
پرواز
با اینکه رشته تخصصی اش در دوران خدمت ، مخابرات بود، اما با اکثر سلاح های سبک و نیمه سنگین آشنایی کامل داشت. سرانجام در درگیری بیست و یکمین روز شهریور ۱۳۵۹ ساعت ۱۲ ظهر وقتی که جنگ شدت بیشتری یافت و برادران همرزمش یکی پس از دیگری شهید می شدند، داوطلبانه وارد صحنه نبرد شد و خدمه تفنگ ۱۰۶ گردید. در حین درگیری در ساعت ۲ بعدازظهر همان روز به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
سرباز شهید نعمت الله پولادی متولد ۱۳۳۹، در مورخ ۲۱ شهریورماه ۱۳۵۹ و در پدافندی جبهه شلمچه، در نوار مرزی ، به شهادت رسید و مزار مطهرش در گلزار شهدای شهیدآباد دزفول زیارتگاه عاشقان است.