نقشِ جعبه آیینه ها
بخشی نو که از امروز از پنجره ی سایت و کانال های الف دزفول مهمان شما خواهد شد.
بخشی نو که از امروز از پنجره ی سایت و کانال های الف دزفول مهمان شما خواهد شد.
تاکنون برای جعبهای که معمولاً روی قبر شهید قرار دارد، نامهای مختلفی به کار رفته است؛ نامهایی همچون ویترین، قاب، پنجره، جعبه و … اما بگذارید آن را «جعبه آینه» بنامیم.
جعبه آینه با همه ویژگیهایش، فراخوانی به انسان است که در برابرش بایستد، به آن نگاه کند و سرانجام با او به گفتوگو بنشیند… هر آنچه در جعبه آینه میگذرد، در درجه اول دیدنی است.
هر جعبه آینه به طرزی عجیب، نوعی «مناجات نامه» است. در این مناجاتنامه گفتوگو کاملاً شخصی و بیانناپذیر است.
لطف جعبهآینهها به عناصری چون قاب عکس، آینه، گل و پردههای ساده توری آنها و چیدمانی است که یادآور دست مهربانی است که از آنها مراقبت میکند. مادر و خواهری که عاشقانه به بهانه ی هر مناسبتی آن را تزئین می کنند. با عشق. با همان شور و دلدادگی که حجله داماد را تزئین می کنند. زیبایی و رازآلودگی بیحدی که در این ترکیبها وجود دارد را، هرگز نمیتوان در شباهت کپی شده سنگقبرهای جدید یافت.
جعبه آینه از دور، همچون پنجرهای بر ما جلوه میکند. میل به برقراری ارتباط و آگاهی از درون این جعبهآینه، ما را به سمت آن میکشاند.
و اما بخش هایی از جعبه آیینه هم هست که نه دیدنی ، بلکه خواندنی است. خواندنی که نه! شاید نوشیدنی! چونان خنکای آبی زلال در هرم بیابانی بی آب و علف. و آن نوشتارهایی از گفتار و وصایای شهداست که با سلیقه ای بی نظیر انتخاب می شود و با خطی خوش معمولا بالای جعبه آیینه نصب می شود.
تو چشم در چشم شهید ایستاده ای و او انگار دارد با آن جمله با تو حرف می زند. حتی اگر آن پیام پشت جعبه آیینه نوشته شده باشد هم فرقی ندارد. چرا که در گلزار شهدا انگار مثل عالم غیرمادی، زمان و مکان نقش ندارد.
و تو همچنانکه لابلای آن همه مزار قدم می زنی و سینه ات را پر می کنی از هوای معطر اطراف ناخواسته این جملات را می خوانی و اندیشه می کنی!
و چه زیبا اماممان فرمود: «پنجاه سال عبادت کردید، و خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیتنامهها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید»
و از امروز در الف دزفول در بخشی ثابت به نام «نقش جعبه آیینه ها» پرده بر خواهیم داشت و این واژه های معجزه وار را که اثر قلم و گفتار پرنور شهدای دزفول است ، تقدیمتان خواهیم کرد.
باشد که ببینیم و بخوانیم و تفکر کنیم.
دنیایی دارند این جعبه ایینه ها(ویترین ها)
وقتی زل میزنی توی چشم های عکس داخلش
تو را از تو جدا میکند .میکَند تو را از خودت و با خودش همراهت می کند.
بعضی هاشان با احترام سلامت میکنند
مظلومیت چهره بعضی هاشان آتش به جانت میزند وبعضی هاشان هنوز که هنوز است شیطنت از چشم ها و خنده هاشان می باردو وقتی نگاهشان میکنی هم عاشقشان میشوی و هم لجت را در می اورند که آن هایی که به زور دو تار ریش در صورت دارند رسیدندو تو با یک من ریش جا مانده ای. با حسرت نگاه از چهره هاشان برمی داری و سنگ قبرشان را میخوانی که کیست که اینگونه تو و دنیای تو را به بازی گرفته و باز بیشتر لجت میگرد وقتی تاریخ شهادتش را از تاریخ تولدش کم میکنی و به اعداد ۱۶و ۱۷و ۱۸ میرسی
و باز نگاهش میکنی عاشقش میشوی
حقیقتا دنیایی دارند این جعبه آیینه ها، عجب دنیایی. . .