بابای ابوالفضل هم برگشت!
بازگشت پیکر شهید مدافع حرم مهدی نظری پس از ۴ سال
پیش از آنکه خودش را بشناسم، ابوالفضل پسر کوچکش دلم را برده بود با آن نامه هایی که برای بابایش می نوشت و بعد از آنکه برای جمعیت می خواند ، یک جمله تکراری داشت:
«از همه می خواهم برای بابایم دعا کنید»
نمی دانم از خودش می گفت یا بهش یاد داده بودند که بگوید. نمی دانم واقعاً چه دعایی از مردم می خواست. دست زینب خواهرش را محکم توی دستش می گرفت و می فشرد و می گفت بابا گفته است مراقب خواهرت باش.
حالا بیش از ۴ سال می شود که ابوالفضل و زینب با یاد و خاطره ی بابایشان زندگی می کنند و امروز خبر آوردند که بابایشان برگشته است.
نه از آن برگشتن های معمولی که در آغوش بگیردشان و عطش چهار سال فراق را از جانشان رفع کند. نه!
برگشتنی متفاوت! برگشتنی سبک ، با یک تابوت سه رنگ!
بالاخره مهدی نظری هم برگشت تا تعداد خانواده های چشم انتظار این مرز و بوم یکی کمتر شود.
شهید مهدی نظری ، از پاسدارهای باصفای دهه شصتی اندیمشک ، متولد ۱۳۶۴ بود که در ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ در حلب سوریه به شهادت رسید و پیکر پاک و مطهرش در منطقه ماند و امروز خبر آورده اند که او در حال برگشتن است.
نمی دانم اینبار ابوالفضل در نامه اش برای بابا چه خواهد نوشت ؟
آیا اینبار هم باید برای بابایش دعا کنیم ؟! نه! باید بگوییم آقا ابوالفضل به بابایت بگو برای ما دعا کند.
متن وصیت نامه ی شهید مدافع حرم مهدی نظری:
بسم رب الشهدا و الصدیقین
با عرض سلام و درود فراوان به محضر حضرت ولیعصر (عج) و با آرزوی سلامتی روز افزون برای مقام رهبری
خداوند را شاکرم که در کشوری با دین ناب محمدی (ص) و اعتقادی راسخ به خداوند یکتا و روز معاد متولد شدم و با این تفکر و اعتقاد بزرگشدهام و از خانوادهام تشکر میکنم که با شیر پاک و لقمه حلال مرا بزرگ کردهاند تا بتوانم سربازی خود را زیر پرچم ولایت و رهبری ادامه دهم و بتوانم تکهای از دین که برگردنم هست را ادا کنم. سفارشم به خانواده این است که همچون خاری در چشم و گلوی دشمنان انقلاب و رهبری باشند. من میدانم داغ عزیز سخت است ولی برای من سختتر این است که یکبار دیگر حرم آل الله هجمه نااهلان شود و من زنده باشم و این مصیبت را با چشم ببینم.
ما جوانان شیعه اعتقادمان بر این جمله است که میگوییم (کلنا عباسک یا زینب) پس باید به آن عمل کنیم و دشمنان باید بدانند این یک شعار نیست بلکه اعتقادی راسخ در خون و جان ما جوانان شیعه و بخصوص مردم ایران است.
پدر و مادر عزیز و گرامی، خواهران و برادران خوبم شما افتخار و الگوی من بودهاید و هستید و اگر حسنی در من است از وجود شما سرچشمه گرفته است.
همسر مهربان و دلسوزم متشکرم که باعث دلگرمی و استواریم در هدفم بودهای امیدوارم که همچون گذشته در برابر مشکلات و کوتاهیهای روزگار استوار بوده و بتوانیم بچههایمان را انقلابی و ولایتی بزرگ کنیم که باعث افتخار خود و من شود و درنهایت پدر و مادر و برادران و خواهران عزیزم، همسر و فرزندان خود را اولاً به خداوند متعال و سپس به شما میسپارم.
و من الله توفیق
۹۵/۲/۵