یک ماشین عروس متفاوت
دامادی که هست، عروسی که نیست
ماشین عروسی که در تشییع شهید علیرضا حاجیوند ، سومین شهید مدافع حرم دزفول ،چشمی را بدون بارش نگذاشت و گلویی را بدون بغض رها نکرد.
مادر است دیگر! آرزویش این است که پسر را در لباس دامادی ببیند.
پدر است دیگر! آرزویش این است که پسر و عروسش را دست به دست بدهد.
خواهر است دیگر! آرزویش این است که شب حنابندان برادر، لباس سبز بپوشد.
برادر است دیگر! آرزویش این است که مثل کوه بایستد پشت برادر و ساقدوشش شود.
اما علیرضا حاجیوند ، دلش آرزویی بزرگتر داشت.
آرزوی علیرضا! همه ی آرزوهای دیگران را نقش بر آب کرد.
علیرضا در دفاع از حریم بی بی غریب عاشورا به تنها آرزویش رسید
و این ماشین عروس ، مرکب هیچ عروسی نشد.
و بجای عروس، داماد را با لباس سفید به حجله ای برد که هزاران فرشته در طوافش عمره ی عاشقی به جای می آوردند.
خداوند بیامرزدش ودر آخرت شفیع مان بشود در مسجد صاحب الزمان شمالی گاه گاهی همدیگر را میدیدیم