خاطره شهداعکس

سید مجتبی! شهیدی که از آینده خبر داد

روایت جمله ای از وصیت نامه شهید سید مجتبی صائبی نیا که پس از دو سال رمزگشایی شد

بالانویس ۱:

طلبه ی شهید «سید مجتبی صائبی نیا» شهیدی است که از دوره نوجوانی ام به یک دلیل خاص و یک سوال بی جواب، نامش همیشه در ذهنم ماندگاربود. سوالی که پانزده سال بعد و با آشنایی با برادر بزرگوارش «سید رضا» پاسخ داده شد و پرده از رازی  بزرگ برداشته شد و از سید رضا اجازه گرفتم تا قصه ی آن راز  را  برای اولین بار منتشر کنم. قصه ای غریب که تا کنون نشنیده اید.

اما قبل از این که از آن راز پرده بردارم، قصد دارم ابتدا روایتی از سید مجتبی منتشر کنم که خود افشای رازی دیگر است  تا شاید با نور ضمیر روشن این شهید هجده ساله ، وجودمان غرق نور شود. روایت اصلی من در خصوص سید مجتبی بماند طلبتان برای پست بعدی . . .

سید مجتبی! شهیدی که از آینده خبر داد

روایت جمله ای از وصیت نامه شهید سید مجتبی صائبی نیا که پس از دو سال رمزگشایی شد

 

پس از عملیات «کربلای۴ »، خبر می رسد که «سید مجتبی صائبی نیا» به شهادت رسیده است و پیکر پاک و مطهرش بر شانه ی امواج اروند تشییع شده و این که امواج خروشان در کدامین نقطه او را به خاک سپرده اند یا به آب، فقط خدا باخبر است.

خبر شهادت سید موثق است و لذا مزاری به یادبود برایش در شهید آباد دزفول در نظر گرفته می شود و مراسمات ختم و چهارهفته و چهلم نیز به سبک و رسوم مردم دزفول برایش برگزار می شود.

مسجد امام حسین شمالی دزفول مملو است از جمعیتی که برای مراسم ختم «طلبه شهید مفقودالجسد سید مجتبی صائبی نیا» برگزار شده است و وصیت نامه‌ ی سید که دقیقا دو روز قبل از شهادتش نوشته است، بارها در مراسم ختم خوانده می شود.

سطرهایی را که سید شهید به یادگار گذاشته است، چاپ می شود و بارها و بارها در مراسمات مختلف مربوط به شهادت سید و مراسمات مختلف شهدا و توسط افراد مختلف قرائت می شود ولی هیچ کس متوجه یک راز بزرگ موجود در وصیت نامه نمی شود.

حتی حدود ۶ ماه بعد که پیکر پاک و مطهر «سید مجتبی» پیدا می شود و در مزار یادبود دفن می شود و تمامی مراسم ها مجدداً تکرار می شود و وصیت نامه خوانده می شود، باز هم هیچ کس متوجه این راز موجود در وصیتنامه ی سید نمی شود.

این راز قریب به دو سال سر به مهر می ماند تا این که پرده از آن برداشته می شود و آن راز ، جمله ای از سید مجتبی است که در دی ماه ۶۵ نوشته است : « امت اسلام : شمایی که هشت سال است زیر این بمب‌ها و موشک‌های صدامیان مقاومت کرده‌اید و می‌کنید به مقاومت خود ادامه دهید »

سید مجتبی در سال ۶۵ در حالی که شش سال از آغاز جنگ تحمیلی گذشته است ، لفظ «مقاومت هشت ساله » را به کار می برد و گویی هشت ساله شدن دفاع را پیشگویی می کند و  به گونه ای قلم می زند که انگار  این جملات را برای این روزهای ما و روزهای پس از پایان جنگ نوشته است و این نیست مگر از ضمیر روشن و دلی که نور خداوند در آن منعکس شده  است و همین روشن ضمیری ها بود که حضرت امام خمینی(ره) درباره ی شهدا فرمودند :« این ها یک شبه ره صد ساله رفتند و یکسره به همه آنچه عرفا و شاعران عارف در طول سالیان متمادی در پی آن هستند، دست یافتند»

کاش سید مجتبی و سیدمجتبی ها در عند ربهم یرزقون پروردگارشان ، نیم نگاهی هم به ما بیندازند.

«طلبه ی شهید سید مجتبی صائبی نیا متولد ۱۳۴۷ در مورخ ۶۵/۱۰/۴ در عملیات کربلای ۴ شهید و پیکر پاک و مطهرش در قطعه ۲ گلزار شهدای شهید آباد دزفول زیارتگاه عاشقان است»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا