مسیر سنتی تشییع شهدا در دزفول، از روزی که یادم هست از درب آستانه متبرکه سبزقبا بوده است. حالا یا به سمت بهشت علی یا به سمت شهیدآباد.
حالا اینکه این روزها آقایان مسئول این سنت را به هم زده اند، بماند. اینکه می خواهند سر و ته مراسم را زودتر هم بیاورند و برسند به خانه و زندگی شان بماند. اینکه مسیر تشییع شهدا را کوتاه و کوتاه تر کرده و تبدیل کرده اند به دو قدم راهِ بین حسینیه ثارالله و شهیدآباد بماند. حرفم این نیست. حرف من حرف دیگری است.
نوجوان بودم. دبیرستانی. شاید حدود بیست سال پیش. آن روزهایی که مدام استخوان و پلاک سربازان خمینی کبیر(ره) از خاک های مقدس جنوب، برمی گشت.
تشییع شهدا از درب آستانه ی سبزقبا که شروع می شد و سیل خروشان مردم ، خیابان امام خمینی(ره) را می پیمود، مغازه دارانی که در دو سوی خیابان مشغول کسب و کار بودند، به احترام شهدا، کرکره های مغازه هایشان را نصفه و نیمه و یا کامل پایین می کشیدند و کسب و کار را چند دقیقه ای تعطیل می کردند. چند قدم به همراه جمعیت قدم بر می داشتند و یا دست به سینه کنار درب مغازه شان می ایستادند و پس از عبور تابوت شهدا، دوباره کرکره های مغازه هایشان را بالا می بردند و روز از نو و روزی از نو.
دیشب که تابوت شهید مدافع حرم شهید علی سَعَد ، مسیر خیابان امام خمینی شمالی را آرام آرام طی می کرد تا برای مراسم وداع به حسینیه ثارالله منتقل شود، نگاهی انداختم به مغازه ها و مغازه دارانی که عمدتاً جوان بودند.
فقط سرکی بیرون می کشیدند تا دلیل پخش صدای نوحه را بشنوند و دوباره مشغول کسب و کار می شدند.
نه فقط برای مشایعت علی سَعَد، که برای چند شهیدی که طی چند سال گذشته از درب سبزقبا تشییع شده اند، این سنت زیبای حرمت گذاشتن به شهدا توسط کاسبان مسیر تشییع، پیوسته کمرنگ و کمرنگ تر می شود.
چه خوب است، کاسبان جوان، برخی از سنت های پدران خود را بدانند، بشناسند و بدان عمل کنند و چه خوب است که این چند خط را برسانیم به دست دوستان و آشنایانمان، شاید که این سنت زیبای از رونق افتاده، رمقی تازه بگیرد.
مردم ولایتمدار دزفول ، همیشه و همه جا قدرشناس شهدای والامقام خود بوده ، هستند و خواهند بود؛ لکن احیای چنین سنت های زیبایی می تواند پیام های وزین و پرمحتوایی در خصوص عزت و مقبولیت شهدا برای دنیا مخابره کند.
یاعلی