بالانویس ۱:
این پست فقط بالانویس است.
بالانویس ۲:
همیشه این پیامک با دلم بازی می کرد. «بیچاره قلوه سنگی که از دست کودکی به سوی پرنده ای پرتاب می شود … مانده بر سر دو راهی … دل کودک را بشکند یا بال پرنده را.»
بالانویس۳ :
اول خواستم در ارتباط با این عکس ، مطلب بنویسم ، اما گفتم بگذار این پست را خوانندگان الف دزفول تکمیل کنند. پس من فقط سکوت می کنم , شما بنویسید و من دلنوشته هایتان را در صفحه اصلی قرار می دهم.
تمثال سرداران شهید دزفول که پشت درختان محو شده است – میدان رودبند
پس از نگارش :
۱- آقای موزون (دیسون):
آقای دوایی فر لطفا دستور فرمایید یا این درختان را جابجا کنند یا پایه های تابلو را برش زده و بلند تر نمایند.
به قول سید رضا میرکریمی : به همین سادگی
۲- حاج امیر ابراهیمیان(بهداری لشکر۷):
شهیدان زنده اند.
۳- حمیدرضا:
یاد آن روز بخیر این همه دیوار نبود این چنین بر دل ما گرد غم یار نبود
چشم بیواسطه آن روز خدا را می دید حیف شد چشم دلم لایق دیدار نبود
می شكستیم پل فاصله را با هر گام بین ما و شـهدا فاصله بسیار نبود
داغ دل بود و غم جـاری ایام ولـی روی پیشانی دل این همه زنگار نبود
كاش می ریخت تمامیت این فاصله ها كاش بین من و دل این همه دیوار نبود
۴- حاج سید عزیز پژوهیده (یاد ایام):
شهیدان به نظاره نشسته اند تا بنگرند حافظان خونشان را
۵- علی صالحی:
عاطفی اگر بگویم باید بنویسم که ، پشت سبزی سربلندی امروزمان جوانانی خون دادند تا درخت انقلاب رشد کند ، ما در سایه ایثار شهیدان است که در آسایشیم.
× درد دلم را بگویم هر طور شده شهدا با هر وسیله ای مخفی کنیم تا شاید بتوانیم به نانی برسیم ، باشهدا نمی شود ، شهدا را یواش یواش باید فراموش کرد ، دیگر خیلی ها شهدا را نمی ببینند ، تابلو که چیزی نیست ؛ راه گم شده است، شاید هم تصویر شهدا خیلی ها را شرمنده می کند پس بگذار با درخت آن چشمهای نافذ را بپوشانند
×اما در یک جمله سلیقه که نباشد و متولیان امور شهدا سرگرم باشند همین می شود که در تصویر می بینیم. پایین تابلو آرمهای متولیان این تابلوها مشخص است ، اما گفتم آنچه باید می گفتم
۶- محمد کوره پز (گرای صفر):
ماهِ خورشیدنمایش ز پس پرده زلف آفتابیست که در پیش سحابی دارد
اینها را بگذارید به حساب مدیریت جدا از فرهنگ ما …
ابر ها رفتنی اند و خورشید و ماه و ستاره ها ماندنی.
۷- کربلایی سیدرضا صائبی نیا (سرزمین خاطرات)
سبزهای سرخ را کاشتند و از قطره قطره خونشان برگهای سبز رویید و برای هوشیاران هر ورقشان دفتری از معرفت کردگار شد .
بگذار سینه سرخان ورای درختان سبز بیارامند آنگونه که آرمیده اند .
۸- حاج مصطفی (رهسپار قدیمی)
کار های فرهنگی ظرافت خاص خودش را دارد . اینکه ما تابلوی عکس شهدا را طوری در جدول کار بگذاریم که بعدا توسط درختان پوشیده شود نهایت کج سلیقگی است . شهرداری به وظیفه اش عمل کرده و فضای سبز ایجاد کرده است . اما کسی که اینجا را برای احداث تابلو جانمایی کرده باید فکر این روز را می کرد .
۹- مجید فضیلت (خورشید عالم تاب)
سلام علی جان.
حاج مصطفی درست میگه. بالاخره این درختان باید رشد کنند و فضای شهر رو سرسبز کنند. اما این مقدمه ای است تا ما برای ترویج فرهنگ شهدا و زنده ماندن خاطرات آنها کار بهتری بکنیم. شاید بهتر باشه که تمثال این شهدا رو در میادین شهر (به صورت مجسمه) کار کنیم. و در کنار هر تمثال زندگی نامه شهید رو روی سنگ حکاکی کنیم. تا باد و باران خرابش نکنه.
۱۰- مجتبی
با سلام
واقعا باید چی گفت در مورد کسایی که جونشون رو برا این مردم و جمهوری اسلامی دادند ولی متاسفانه میبینیم روز به روز داره توجه مردم ما بهشون کمتر میشه حالا مسئولین باید توجه به این امر مهم داشته باشند و بی توجه نباشند تمثال شهدایی که در حاشیه ی شهر شهید پرور دزفول میبینیم حداقل چشممون لحظاتی بهشون میخوره احساس شرمندگی میکنیم که حداقل تو اون لحظه گناهی نکنیم البته خیلی ها هم…نگم بهتره ولی چرا باید یکی یا بهتر بگم ارکان اصلی این نظام اسلامی شهدا بودند حالا ما باید بی توجه باشیم وعکس های شهدا اینجور پشت درخت ها پنهان شده باشن بسه دیگه هر چی اعمال و رفتارمون شبیهشون نیست حداقل تمثال شهدا رو حفظ کنیم خدا کنه از این وبلاگ با صفا صدامون به مسئولین برسه و هر چه زودتر برا این بی توجهی فکری بشه
۱۱- نظر خصوصی
سرسبزي امروز ماازسرخي خون شهداست فراموش كردن راهشان خيانت است وغفلت از آرمان آنان بزرگترين اشتباه است.دردوراهي هايي اينچنين بايد خودراشناخت-امامسولين ذيربط اگر به فكرزيباسازي هستيدزيباترين عكسها تمثال مقدس شهداست. ازپيله تبليغات برندهاي آنچناني خارج شويدتاكنون كه باخته ايد.
۱۲-مسعود پرموز(بنگروز)
وقتی ما را فراموش کرده اند بگذار کسی ما را نبیند اینجوری بهتر است!!!
۱۳-محمد مجیدی راد(کلک بی کلک)
یاد فرمایش حضزت امام (ره) می افتم : ” نگذارید پیشکسوتان عرصه های جهاد و شهادت در پیچ و خم زندگی روزمره به فراموشی سپرده شوند. ”
علی جان شهدا از صفحه یادها رفته اند چه برسد به صفحه و منظر دیده ها !
۱۴- محمدحسین دُرچین
سلام جناب آقای مهندس عزیز
بارها در مسیرت بطرف دانشگاه یا شهید آباد یا بالا آباد از کنار این تابلو رد شدی ودر یکی از اون ردشدنها تصمیم گرفتی دوربینت رو بیاری و از عکسها عکس بگیری بارک الله عکس قشنگتو هم گرفتی وشد یک پست بنام (دیگران بنویسند)ولی نمی دونم که می دونی چقدر قشنگه و خطرناک که با ماشین یا موتور اونجا کمی بایستی. و بخواهی فرماندهان شهید را ببینی و یا مثل خودم نامشان را بنویسی تا بعداً……
راستی خیلی قشنگه چون ازلابلای شاخه و برگهای سبز درختان، شهیدان(لطفی خلف-مقامیان پور-جعفری منش و….) را می بینی وحال می کنی ، و خطرناکه چون سر پیچه وباید هواست به پشت سرت باشه که خدای ناکرده….
به هرحال هم شهرداری کار خوبی کرده که بعداً درخت را زده و هم مرکز و یا بنیادی که قبلاً تابلو را زده.
الان هم میشه درختها را طوری زینت داد که نه ناراحت ویا بریده شوند وهم بتوان آن چهره های نازنین و نورانی را زیارت کرد حتی به اندازه ی نیم نگاهی.
در هر صورت عزیزی که منبعد از اونجا رد می شی هم هواست به جلو باشه که شهدا هستند وهم پشت سرت که……
۱۵- محمدباغبان پور(کلید)
سلام
این را هم بگذارید بر سر پرونده اشتباهات زیادی که شهرداری در این مدت انجام داده اند بنده خداها نیتشان خیر بوده میخواستند در ترویج فرهنگ فضای سبز قدم بردارند امیدوارم کامنت من نشان داده شود
۱۶- حسین – پ
مگر میشود منفی گرایی تا این حد؟؟؟
کسی هست بنویسد در مذمت فضای سبز و درخت ؟؟حالا که رشد کرده،شایدهم خود رو،باید بیاندازیمش از ریشه؟چون پنهان نموده چند شمایل غریب؟کسی هست یگوید کیانند اینان؟؟ اینهمه غوغا فقط برای بلند شدن چند درخت بیگناه؟مگر دور میدان شهر جای عکس شهیدان است؟؟این جاها باید پر شود از بیلبوردهای بزرگ و رنگارنگ!!! نشان پیشرفت و تمدن شهرمان عکس هاو تبلیغات کالاهای خارجیست نه عکس چند جوان نسل پیش!!! تا کی باید چهره شهر ما جنگ زده و عقب افتاده باشد؟؟؟ باید ببوسیم دست هایی را که از ابتدای ورود به شهرمان چهره آن را تغییر داده اند و امیدوارمان کردند به پیشرفت…. وارد شهر که میشویم تنها تبلیغات کالاها و اجناس رنگارنگ داخلی و خارجیست که چشمک میزنند.باید بقبولانیم که دیگر زمانه عوض شده.به نظر من جای این تابلوها همان موزه است که ساخته اند…
الان نبض شهرما در همان چند پاساژ و مغازه خیابان شریعتی میزند و با همان خریداران و فروشندگان یاکلاسش…به نظر من باید عکس اینان را جایگزین شهیدان کنیم تا مدرنیته بودن سرریز شود از شهرمان….
گاهی می اندیشم اگر روزی در شلیک موشک های صدام ((الف)) دزفول بودمگر اکنون
در صدر تهاجم های فرهنگی هم الف دزفول است؟؟؟
۱۷-محمد میثمی:
تو رو خدا بزار همونجا پشت درختا بمونن…
آخه میترسم نگاشون به مردم بیوفته از رفتنشون پشیمون بشن
نه اینکه پشیمون بشن نه اصلا ابدا مطمئنم پشیمون نمیشن
اما شاید با دیدن مردم ناراحت بشن
بزار فکر کنن هنوزم به فکر همیم…
بزار فکر کنن هنوزم هوای همدیگه رو داریم
رفاقتامون سر جاشه
به نامحرم نگاه نمیکنیم
مال هم دیگه رو….
غیبت…
دروغ…
تهمت…
بگذار حجاب بینمان بماند….
۱۸- حمید
عکس های جالبی بودند
خیلی نکته میشه در موردش گفت
اینکه چند تا درخت جلوی این تابلو را بردارند به هیچ کس بر نمی خوره
۱۹-پانیذ
شهدا زنده اند
راهشان را ادامه می دهیم
به نظر من اگه تفکر شهدا یا اعتقادشون رو جا بندازیم خود به خود عکساشون شهر رو پر می کنه
یا حق
۲۰- خادم
برادر چند روز ی است و چند ماهی که دلم برای نوشتن لک زده و تابی برای نوشتن نمانده.
اول برادرم . . . را می گویم که مدتها شده فقط جارچی که اینطور شد و آنطور شد.
دست مریزاد سید حبیب آذرنگ را که در تابستان آن دمی که هوای دزفول به گرمای تنور می شد و در سایه این تابلو با زبانی روزه دوباره تجدید میثاقی با شهدا داشت و این تابلوها را جانی دوباره بخشید.
بدانید که متولیان امورات شهدا دل در گرو شهدا دارند که شهدا خودشان آنها را دعوت به این مسئولیت کرده اند و گرنه این تولیت به عهده برادری مثل . . . می افتاد.
الغرض ما براه شهدا باشیم چه با عکس آنها چه بی عکس آنها همین
۲۱-مریم
شهداهستند..همیشه هم بوده اند!مگه میشه مادرسه شهیدهمسایه روبروی خونه ماباشه وماشهداروفراموش کنیم.هرگزچندتادرخت نمیتونه اونهمه شجاعت وعظمت روبپوشونه.فقط ظریف بینانی مثل شماکم هستندتوی شهرداری ویامتولیان نصب این تابلو.من شخصاروزی دوبارازجلوی این تابلوردمیشم وهمیشه هم اون نگاههای آسمانی رومی بینم وتاحالادرختهامانع دیدم نشدند!
۲۲-داشته ها
شهدا مشکل گشا هستند به شرط این که به انها متوسل شویم.نه این که دخیل ببندیم یا زیارت عاشورا بخوانیم.اینها سر جایش خوب ومقدس.علاج امروز ما به یاد آوردن سیره عملی شهیدان است.در مجلسی سردار….. میگفت سردار شهید…که از همین بچه های دزفول بود یادم نمیرود که بعد از عملیات …..فقط یک روز از صبح تا بعد ازظهر آن هم بعد از چند ماه به خانه وخانواده اش سر زد.حاج علی عزیز زاویه دید چشمان ودوربینت دور بینن. نمیدانم در ذهنت چه گذشته اما من این را میبینم اگر به زاویه دید تابلو نگاه کنی در روبروی آن بقعه ای شریف (نمادی از مذهب)وبعد از آن مقری نظامی(نمادی از مقاومت) وبعد از آن دانشگاه(نمادی از علم )نهفته است.شاید سرداران دیروز با نگاهشان از ما این را میخواهنددر ایت راه ها باشیم.مسولین امروز از قدیمی ها درس بیاموزند.مشکل یک تابلو و پوشیده شدن چند تصویر که مثل آیه های قرآن مقدس اند نیست مشکل غفلت است غفلت از تکلیف غفلت از خدا غفلت از…….!سردار دیروز ومسئول قدیم چند ساعت به خانواده پرداخت تا غافل نباشد از تکلیف و خدایش اما مسئولین امروز …..؟!خوب است باتوسل به آنها از غفلت به درآییم و مشکل گشاها ما را مانند خود مشکل گشا کنند.