شاگردی که معلم شد
روایت شهید محسن سلمان خاکسار
تازه برای کلاس سوم راهنمایی ثبت نام کرده بود . برای شروع سال تحصیلی جدید لحظه شماری می کرد تا بار دیگر همکلاسی های خود را ببیند . اما غرّش هواپیماهای دشمن و بمباران پایگاه وحدتی دزفول خبر از روزهای پر حادثه ای می داد.
جنگ تحمیلی آغاز شد و محسن که نوجوان بسیار زیرک و با هوشی بود به خدمت بسیج در آمد. ابتدا در امر پشتیبانی و خدمات رسانی به جبهه ، در فرمانداری مشغول به خدمت شد. امّا این کار روح تشنه او را سیراب نمی کرد بنابراین به عضویت نیروهای ذخیره سپاه دزفول در آمد . در آنجا آموزش های نظامی را فرا گرفت و پس از فراغت از آن راهی جبهه صالح مشطط شد .
شهید محسن سلمان خاکسار ، نشسته از چپ – نفر اول
جبهه صالح مشطط در غرب کرخه از جمله محورهای سخت عملیاتی بود، زیرا به صورت نعل اسب ، از سه طرف دشمن آن را محاصره کرده بود . در واقع رزمندگان ما با نفوذ به عمق دشمن در دل آنها موضع گرفته بودند . دشمن هم از ترس این حضور ، مجبور شده بود این منطقه را بشدّت مین گذاری کرده تا از نفوذ بیشتر نیروهای ما جلوگیری کند . همین کار دشمن فرصتی شده بود تا رزمندگان ما با جمع آوری میدان های مین دشمن ، راه پیشروی خود را مهیا سازند .
محسن نیز یکی از کسانی بود که در امر جمع آوری مین ها با شجاعت خود دخالت داشت . او و همرزمانش موفق شده بودند تعداد زیادی از مین های دشمن را خنثی کرده و برای انتقال به عقب بار تویوتا کنند.
در هنگام انتقال مین های خنثی شده به عقب، بر اثر انفجار یکی از همین مین ها در روز ۱۲ فروردین سال ۱۳۶۰ همزمان با سال روز استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ۹ تن از رزمندگان ما به شهادت رسیدند و محسن که نتوانسته بود در ۱۲ فروردین سال ۵۸ بعلت کمی سنّ خود به جمهوری اسلامی رای آری بدهد ، در سال ۶۰ با خون خود به آن رای داد و الگویی ماندگار برای همکلاسی های خود شد .
و بدینسان او که شاگرد بود، معلّم ما شد
شهید محسن سلمان خاکسار متولد ۱۳۴۳ در مورخ ۱۲ فروردین ماه ۱۳۶۰ در منطقه صالح مشطط در حادثه انفجار مین به شهادت رسید. مزار مطهر این شهید والامقام در گلزار شهدای بهشت علی دزفول زیارتگاه عاشقان است
راوی: مرحوم حاج حمید خاکسار ، برادر شهید