خاطره شهدا
موضوعات داغ

چهل سال پیش جنگ نرم دشمن را پیش بینی کرد

روایت هایی از شهید کرمعلی خسروآبادی

چهل سال پیش جنگ نرم دشمن را پیش بینی کرد

روایت هایی از شهید کرمعلی خسروآبادی

مُبَلغ

با وجودی که اوضاع مالی خانواده شان بد نبود، اما کار را بر تفریح ترجیح می داد. مدارس که تعطیل می شد،  در زیر آفتاب داغ و سوزان تابستان های دزفول کار می کرد، حتی با زبان روزه و در ماه مبارک رمضان. درآمدش را می رساند به دست جوانان انقلابی دربند رژیم پهلوی و یا نوارکاست و کتاب های مذهبی می خرید و بین افراد توزیع می کرد تا به نوعی مبلغی برای اسلام باشد.

 

اسلام به ما احتیاج دارد

همیشه به پدر و مادر می گفت: « اسلام به ما جوانان در این سن و سال به شدت احتیاج دارد و شما باید با ایثار مال وجان و فرزندانتان اسلام را زنده نگه دارید و اگر قرار باشد که شما اینگونه نباشید، چه کسی باید اسلام را زنده نگه دارد؟»

 

جهاد تبیین

در دوران خفقان رژیم شاهنشاهی ، چندین مرتبه روحانیونی را که از طریق حوزه علیمه قم جهت تبلیغ به دزفول می آمدند،  برای سخنرانی به شهرک خسرو دعوت می کرد تا بتواند مردم شهرک و منطقه خود را به فاسد بودن رژیم پهلوی آگاه سازد و از این رو بود که در تظاهرات و راهپیمائی ها بر علیه شاه فعالیت بسیار داشت تا اینکه انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) به پیروزی رسید.

شهرک امام خمینی(ره)

از جمله افراد تأثیرگذار و پیگیر برای تغییر نام شهرک بود. به همراه برخی دوستانش مثل غلامرضا سگوند خیلی دوندگی کرد تا بالاخره نام شهرک خسرو را به شهرک امام خمینی(ره) تغییر دادند.

 

کمیته

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، در شهرک کمیته انقلاب اسلامی تشکیل شد و کرمعلی تبدیل شد به یکی از پاسدارن فعال و کم نظیر کمیته و پس از تشکیل  حزب جمهوری اسلامی هم از جمله نیروهای پرتلاش حزب شد.

 

صیانت

کرمعلی در تبلیغ رفراندوم جمهوری اسلامی در شهرک و البته سرکوب ضد انقلاب نقش مهمی داشت و سپس از طریق کمیته انقلاب اسلامی جهت پاسداری و حفاظت از رفراندوم قانون اساسی به دزفول معرفی شد که از طریق دزفول جهت صیانت از صندوقهای قانون اساسی به خرمشهر و آبادان اعزام شد.

 

عاشق امام بود

عاشق امام بود و تابع فرمان هایش. حتی وقتی بفرمان امام خمینی(ره)  نهضت سوادآموزی تشکیل شد،  مدتی در نهضت سوادآموزی هم وقت و انرژی گذاشت و تا توانست خدمت کرد و آن روزهای خدمتش مصادف شد با آغاز جنگ تحمیلی عراق و آنگاه که امام دستور بسیج نیروهای مردمی را صادر کرد، کرمعلی به همراه چند تن از دوستان خود بسیج مستضعفین سپاه پاسدارن را درشهرک تشکیل دادند و مدتی خودش فرماندهی بسیج را بعهده داشت.

خرمشهر دانشگاه بود

در  اسفندماه ۱۳۵۹ تعداد ۱۰ نفر به سرپرستی او به جبهه خرمشهر اعزام شدند و حدود ۲ ماه در جبهه خرمشهر قهرمانانه جنگیدند. او در خصوص آن روزها اینگونه روایت می کرد: « وقتی وارد خرمشهر شدیم وقتی خرابه های خرمشهر را میدیدیم احساس ناراحتی به من دست می داد و بفکر افتادم که چه کسی این همه جنایت را انجام داده؟ چه کسی این مردم را آوراه کرده؟ آیا این کار یک انسان است؟ اما بعید نیست از افرادی همچون صدام و همچون آمریکای جنایت کار و همچون بنی صدرها و دیگر سر سپردگان امپریالیسم! نباید تعجب کرد! خرمشهر برایم مثل یک دانشگاه بود. همراه برادرانم وهمرزمانم که با همدیگر صحبت می کردیم صحبت از شهادت بود. برادران به همدیگر می گفتند که این یک آزمایش است با چه شور و با چه روحیه ای! گویی همه زندگی ما آنجا بود! هرکس آن صحنه ها را می دید، به یاد جنگ های صدر اسلام می افتاد که چقدر یاران پیغمبر و امامان از جان گذشته بودند. ما نیز باید همان راه و روش را داشته باشیم.»

 

مثل سد

علاقه خاصی نسبت به روحانیت داشت. اگر کسی کوچکترین حرفی علیه روحانیت انقلابی می زد محکم و استوار در مقابلش می ایستاد. خصوصاً منافقین و گروهک های عوام فریب دیگری وقتی با شهید دکتر بهشتی مخالفت می کردند، مانند سدی در مقابل آنها می ایستاد.

 

بهشتی

سخنان دکتر بهشتی را همیشه مدنظر داشت و در عمل اجرا می کرد و در مقابل مخالفینش روشنگری می کرد و می گفت: « افرادی که با بهشتی وبهشتی ها و رجائی ها مخالفت می کنند، از منافقین هستند و منافقین از کفار بدترند. پس باید با آنها مصمم جنگید و از صحنه روزگار بیرون راند.»

فتح المبین

به عملیات طریق القدس نرسید، اما برای فتح المبین سراز پا نشناخت و از اولین های اعزام بود. از اعضای شورای بسیج بود، اما خودش را محبوس چهاردیواری نکرد و راهی شد و گفت: « باید به جبهه برویم. ایستادن ما اینجا فایده ای ندارد. هر چند که خدمت به مردم است، ولی جهاد اصلی جز میدان نبرد و خط مقدم نیست. امروز باید به ندای امام لبیک گفت. عملیات در راه است و ما باید جبهه ها را پر از شور حضور کنیم و جنگ را به نفع اسلام به اتمام برسانیم»

 

خواب را بی خیال!

 همرزمانش می گویند: ما خواب بودیم و او مشغول مناجات و نماز شب و اگر می گفتیم :«چه خبر است اینقدر نماز شب می خوانی؟ قدری بخواب!» می گفت:

«خواب را بی خیال! من بنده ی گنهکار خدا هستم! باید زیر درگاهش دست به دعا بردارم.  ما بنده گنهکار خداییم و باید خدا را اطاعت کنیم؛ همانگونه که علی(ع) اطاعت می کرد»

 

شهادت

در درگیری های عملیات فتح المبین، یکی از ماشین های فرماندهی ارتش عراق را به غینمت می گیرند. کرمعلی که فرماندهی تعدادی از نیروها را بر عهده دارد، به دوستانش می گوید: « با همین ماشین می روم تا به سایر نیروها سرکشی کنم»

یکی از همرزمانش روایت می کند: «وقتی با ماشین به ما رسید، پیروزی عملیات را تبریک گفت. پیاده شد و همدیگر را در آغوش گرفتیم. ایرج سرداری هم همراهش بود. خودروی غنیمتی را به عقب فرستاد و خواست که برود و به مابقی نیروها بپیوندد که در راه برگشت به میدان مین عراقی ها برخورد کرد و او و ایرج هر دو به شهادت رسیدند»

جنگ نرم
برادران هم رزمم و هم چنین برادرانی که در پشت جبهه دارید در مقابل کفار ایستادگی و از اسلام عزیز دفاع می کنید. هشداری بس بزرگ به شما که اسلام ۱۴۰۰ سال قبل گفته است و هم اکنون می گوید و در آینده هم خواهد گفت که نتنها جنگ روانی و فرهنگ متزلزل کمتر از حمله نظامی ابر قدرتها نیست، بلکه بیشتر هم هست. از شما میخواهم که فقط به فکر جنگ نظامی نباشید و به فکر آن (نبرد) باشید.

 

 

شهید کرمعلی خسروآبادی متولد ۱۳۴۱ در مورخ ۲ فروردین ماه ۱۳۶۱ در عملیات فتح المبین و در جبهه تپه چشمه به شهادت رسید و مزار مطهر ایشان در گلزار شهدای اسحاق ابراهیم شهرستان دزفول زیارتگاه عاشقان است.

 

با تشکر از : پایگاه فرهنگی رایحه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا