تاریخ‌نگاری

الف دزفول ! تولدت مبارک

به بهانه ی چهارمین سالروز تولد الف دزفول

بالانویس:

جشن تولد که حقیقی باشد ، میهمانان کادو می برند برای میزبان ، اما وقتی جشن تولد مجازی باشد دل میزبان خوش است به کامنت ها و نظرات میهمان ها.  پس منتظر هدیه هایتان هستم.

 

الف دزفول ! تولدت مبارک

 چهار سال است که هر گاه از دود و دم شهر سینه ام تنگ می شود، پنجره می شوی برایم ، تا رو به شهدا بگشایمت و راحت نفس بکشم. نفس هایی پر از عطر بهشت.

چهار سال است که دلتنگی هایم را با تو مرور می کنم و دغدغه هایم  در تپش های تو جان می گیرد و جاری می شود.

چهار سال است که تصویر آدم هایی در تو نقش می بندد که «عند ربهم یرزقونند» و زمزم درد آدم هایی در تو غلیان می کند که «من ینتظر» هستند و «ما بدلوا تبدیلا»

چهار سال است که دست در دستان تو، در راه ثبت قصه ی عاشقی کبوترهای این شهر، پر به دیوار قفس می کوبم تا شاید آدم ها راه آسمان را گم نکنند.

چهار سال است که تلالو نوری که از تصاویر شهدای آن سوی پنجره ات متصاعد می شود را برخی نمی توانند تحمل کنند. یا عینک دودی می زنند و یا سعی در بستن این پنجره دارند. چون این نور دارد سیاه کاری هایشان را در ظلمت بی شهدا بودن رسوا می کند.  

چهار سال است که فرزندوار پرورشت داده ام و تو نیز به جبران زخم هایی که در این راه پر فراز و نشیب از خودی و بیگانه خورده ام ، از باب «و بالوالدین احسانا» بر من احسان می باری و  بر زندگی ام نور و کرامت و آرامش هدیه می دهی.

«الف دزفول»

ثمره ی چهار سال بغض و دغدغه هایم.

من با تو زیسته ام و زیستنم را معنا داده ای با آدم های مقدسی که در تو تصویر شده اند.

«الف دزفول»

 هر تصویرت را با ذره ذره وجودم ساختم و با واژه واژه ات بغض کردم و اشک ریختم.

من تو را برای خودم ساخته ام. تا هر بار مرورت کنم و یادم نرود آنانی را که خیلی ها از یاد برده اند.

دوستت دارم . خیلی. و وقتی می گویم خیلی، تو تمام خیلی های عالم را بریز روی هم ، تا برسی به خیلی من.

همدم تنهایی های من

«الف دزفول»

ای واژه واژه ات تفسیر بغض های رسوب شده در گلویم ، من به تو محتاجم.

وحالا همه حیرانند که چگونه می شود واژه هایی را که خود می نگارم را محتاج باشم ؟ و این همان رازی است که بین من و تو تا ابد خواهد ماند.

هر چند ندایی در دلم خبر از فراق می دهد. از فراق بین من و تو. از بسته شدن این پنجره. پنجره ای که هر بار دلتنگ شهدا می شوم، بازش می کنم تاعطر بهشت تنفس کنم.

 «الف دزفول»

دوستت دارم. به اندازه ی بی اندازه.

تولدت مبارک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا