با مسئولینتاریخ‌نگاری

ثروت یاغیرت!

به بهانه ی یادی از بی توجهی های مکرر به یادمان شهدای دزفول

ثروت یاغیرت!

 

هفته ی گذشته به سنت اسفندماه هر سال،  با بچه های دانشگاه رفتیم راهیان نور.  قرار گرفتن در فضای مناطق عملیاتی که روزگاری قدمگاه شهدای والامقام بوده است، آدم را در یک مغناطیسی قرار می دهد که تمام وجودش را فرا می گیرد. من اسمش را گذاشته ام قرار گرفتن در« مغناطیس شهدا». آدم حالش خیلی خوب می شود در آن بیابان ها و صحراها.

شب برای اسکان رفتیم دانشگاه آزاد واحد آبادان. مدیر اموراداری اش منتظرمان بود و آمد به استقبال. سال گذشته هم برنامه همین بود. یاد شهدای گمنام مدفون در دانشگاه افتادم.

سال ۹۲ دو شهید گمنام دفاع مقدس ، در دانشگاه آبادان مدفون شده بود و سال گذشته که برای اسکان رفتیم، یک یادمان زیبا در وسط محوطه ی دانشگاه خودنمایی می کرد.

با بچه ها از پارکینگ راه افتادیم به سمت یادمان شهدای گمنام دانشگاه.  همین که چشمم افتاد به یادمان، پاهایم خشکید و چشمانم مات شد به روبرو. ایستادم. بچه ها گفتند : «پس چی شد؟ چرا وایستادی ؟» گفتم : «یادمان پارسال اینجوری نبود، اینو تازه ساختن! مگه میشه تو یه سال یادمانی به این عظمت بزنن!!؟»

حین این صحبت ها بودیم که مدیر اموراداری دانشگاه رسید. بلافاصله پرسیدم: «این یادمان رو تازه ساختین؟ آخه پارسال که اومدیم نبود!» گفت : «آره! اون یادمان قبلی موقت بود. یازده ماه طول کشید. اما خیلی برامون مهم بود که بهترین شکل ساخته بشه! این شهدا برا ما خیلی اهمیت دارن. خیلی تلاش کردیم تا سردار باقر زاده قبول کرد بهمون شهید گمنام بده. بهترین و با شکوه ترین تشییع رو براشون گرفتیم و برا سالگرد شون هم دو ساله که برنامه های گسترده ای برگزار می کنیم. در نهایت شکوه و عظمت. برای این یادمان هم خیلی پیگیری کردیم تا تونستیم بسازیمش. خیلی بدو بدو کردیم و البته کاری نکردیم برای این شهدا! این کمترین کاره . خیلی حق دارن گردنمون. خیلی . . .  »

بغض کرده بودم. همینطور که او می گفت، من در ذهنم وضعیت یادمان شهدای گمنام دزفول را از سال ۸۱ تا امروز، مرور می کردم و برخی مردم و نیز مسئولینی که هیچ دغدغه و رغبتی برای سروسامان دادن به وضعیت آن جا ندارند و کاملاً بی خیال هستند.

بچه های آبادان، ظرف یک سال چه زیبا برای شهدای گمنامشان  یادمان ساخته بودند به بهترین شکل و زیباترین معماری . به مدیر امور اداری شان گفتم : « آفرین به غیرتتون و آفرین به قدرشناسی تون. واقعاً خدا خیرتون بده که حق میزبانی این شهدا رو ادا کردین! »

با بچه ها رفتیم و نشستیم کنار مزارها. خیلی دلم گرفته بود. خیلی. یکی از بچه ها گفت: «بابا اینا پول دارن خب! » گفتم : « بحث، بحث بودجه نیست. بحث ثروت نیست. بحث غیرته. غیرت که باشه، ثروت جور میشه!!! مشکل یادمان شهدای گمنام دزفول هم غیرت می خواد…!! این که برخی مردم بدونن آرامش امروزشون از این بچه هاست و احساس مسئولیت کنن و پیگیر بشن کاری کنن و مسئولین هم بدونن میز و پست و مقامشون رو مدیون کی هستن؟ که اگر بدونن ، حق مطلب رو ادا می کنن . . . مشکل، مشکل بی خیالی آدماس. مشکل، مشکل غیرته نه ثروت . . .»

و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

یادمان موقت شهدای گمنام دانشگاه آزاد اسلامی واحد آبادان- اسفند ۹۳

یادمان جدید شهدای گمنام دانشگاه آزاد اسلامی واحد آبادان- اسفند ۹۴

پانویس :

باز هم آفرین به غیرت آقا سعید و چند تا از رفقایش که هر  عصر پنجشنبه ،  مثل برادر ، با پولی که از این ور و آن ور جور می کنند ، یادمان را برای زیارت مردم آماده می کنند و از زائرین پذیرایی می کنند.

از مردم عزیز و شهید پرور دزفول دعوت می کنم که عصرهای پنجشنبه با زیارات ۸ شهید گمنام روبروی آقا رودبند بروند و میزبانی کنند برای این میهمانان گمنام شهر.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا